از دید مانتی:
لعنتی خیلی دارن طولش میدن اه بعد تقریبا 3 ساعت وقتی همه به اتاقاشون امدن با احتیات بدون سر صدا پایین رفتم در خونه رو باز کردم که با صدای شان تو جام سیخ شدم
ش:میخوای بری پیشش
م:چ چی برم پ پیش کی
با هول و لکنت جواب دادم
ش:خودتم میدونی کیو میگم لیام الان همه کار از دستش بر میاد میخوای بیام باهات
نفسم بیرون دارم و روبه رو شان ایستادم
م:هووف نه شان تنها برم بهتر هرچی باشه اون ی جورایی داداشم الان کسیو نداره و درمورد هری...
تو حرفم پرید گفت
ش:بهشون نمیگم نترس فقط زود برگرد
م:باشه ممنون
سمت سوییتی که لیام توش بود رفتم ولی خالی بود خواستم برگردم که چشمم به پشت بوم افتاد
م:پسر روانی
از پله ها بالا رفتم رو سقف با فاصله پشت سرش ایستادم
لی:چرا امدی
م:من فقط حس کردم الان باید باشم
لی:برو
م:میدونی که نمیرم اره؟
کنارش نشستم که اروم زمزمه کرد
لی:اره
سیگار از تو جیبم دراوردم جلوش گرفتم
م:میکشی
لی:تو ترکم
شونه ای بالا انداختم ی نخ برداشتم روشن کردم
م:جالب تو ترکی تا جایی که یادم اهل ترک عادت نبودی
لی:الان هستم
ی پک عمیق دیگه زدم که به سرفه افتادم سیگار از دستم کشید و خاموش کرد
م:هی چی کار میکنی
لی: نمیبینی واست خوب نیست
م:من حالم خوبه
جواب دادم دوباره پاکت برداشتم که از دستم کشیدش چپش کرد
م:تو چت شده قبلا اهمیت نمیدادی
لی:تو برام مهم نیستی نمیخوام هری و اون سب بیچاره ضربه ببینن
م:جالبه معلوم خیلی دوسش داری
با تعجب نگاهم کرد
لی:ک کی رو
م:کیر خرو خب زین رو دیگه
اخمی کرد روش برگردوند
لی:من از اون بچه خوشم نمیاد
م:بیخیال لی من دیگه نمیتونی سیاه کنی بارو رو تو خونت جا دادی براش از خانوادت گفتی از کابوسات رو لباساش حساسی دیگه چی میگی
لی. خفه شو
م:قبول کن لیام تو عاشقش شدی
لباسم تو مشتش گرفت و کوبوندم به سقف
لی:وقتی میگم خفه شو یعنی خفه شو
م:میتونم رابطت درست کنم
زیر لب غرید
لی:چجوری
م:فقط یکم نقش بازی کردن کافی که تو داخل اون خیلی ماهری
لباسم ولکرد گفت
لی:عوضی چی تو فکرت
م:ی نقشه توپ
فرداشب پارت جدید میزارم نظرتون چیه ی تایم مشخص بزارم برای اپ
نظراتتون کلی به من انرژی میده تک تکتون دوست دارم 💜💚💜💚
![](https://img.wattpad.com/cover/222243771-288-k745364.jpg)