memory 5

60 21 21
                                    

این قسمت اسمات داره، اگه دوست ندارین اون بخش رو رد کنین چون بقیه ش مهمه.

.....


قسمت پنجم

《اما آیا تو نیمه ی دیگه ی من روی زمین بودی؟ چرا که حالا، امروز که مدت ها از عبور سرد تو گذشته من به تاریکی ها برگشتم. تو؛ زیبای صبور من، تو آیا نیمه ی متصل به وجود پوچ و تو خالی من بودی؟ نیمه ی گمشده ای که از بدو تولد، در سیاه ترین روزهای زندگی به دنبالش بودم؟ تمام اون کسی که این وجود ناقص و زخمی نیاز داشت؟ تو اما حالا کجای این جهان پنهان شدی و دریغ کردی شب چشم های کشیده ت رو از وجود خسته و خون آلود من؟ تو به کجا رسوندی نیمه ی زنده و حیاتی من رو؟ تو آیا به راستی خسته شدی عزیز زیبا؟! از این من؛ منی که سراسر غم بودم و مصیبت؟ منی که از لمس دست هات گذشتم و گوشه ای به تماشای شکستنت نشستم؟ منی که دست هام رو به راه نفس هات رسوندم و دم و بازدم های گرمت رو به نیستی کشوندم؟ منی که تو، این ما رو به خفگی رسوندم؟ منِ قاتل؟ منی که تو رو کشتم و رها کردم؟ کجای این جهان پنهان شدی؟ فرای آب ها؟ فرای خشکی ها؟ فرای این دنیا؟ تو کجایی درد و درمون من؟》

با فشاری کمی که به بازوش وارد شد چشم هاش رو به سرعت به اطراف چرخوند قبل از اینکه به کمک وکیلش بایسته و به مردی که به سمت جایگاه میرفت نگاه کنه

"دادگاه عالی تشکیل جلسه میدهد، عالیجناب جوزف کوپر ریاست جلسه را عهده دار میشوند"

مرد میانسال تیره پوشی با قدم های محکم و بلند به سمت جایگاهش رفت و بعد از نگاه کوتاهی به افراد حاضر در دادگاه روی صندلی نشست و با صدای سرد و پر از جدیتی گفت "میتونید بنشینید!"

بعد از اینکه  مردها و زن های رو به روش سر جای خودشون نشستن جوزف کوپر به سرعت مدارک روی میز رو از نظر گذروند قبل از اینکه نگاهش رو به چشم های پسری بده که با حالتی گنگ توی خودش جمع شده بود و به وکیل جوونش تکیه داده بود، برعکس جلسه ی گذشته درمونده به نظر میرسید!

سرفه ا ی تصنعی کرد قبل از اینکه با صدای بلندی شروع به صحبت کنه "دولت نیویورک علیه شیو لوهان! طرفین آمادگی شروع رو دارن؟!"

کیونگسو بعد از نگاه کوتاهی به افرادی که در سمت دیگه نشسته بودن از روی صندلی بلند شد و با حالت جدی و صدای رسایی اعلام کرد "هیئت دفاعی آمادگی داره قربان!"

"پس جلسه رو آغاز میکنیم!" جوزف کوپر بعد از تکیه زدن به صندلی چوبی گفت و بعد به مردی که کمی دورتر نشسته بود نگاه کرد "منشی؟! لطفا نفر اول رو فرا بخون!"

منشی به سرعت سرش رو تکون داد و ایستاد، اما درآخرین لحظه ها مردد نگاهی به اسم اول لیست که مدت ها دستش رو کنارش نگه داشته بود انداخت قبل از اینکه با اطمینان اسم اون شخص رو به زبون بیاره "کیم جونگده، وکیل رسمی اوه سهون!"

Whelve [Completed]Where stories live. Discover now