4

339 112 93
                                    

چطور بپذریم ?
سوالی که ادوارد کل مسیرش به قصر از خودش میپرسید اما جوابش هربار تصویری از لیام بود که بهش هشدار میداد نباید کار عجولانه ای بکنه

ظلمی که به پادشاه به حق شده بود یک طرف , پادشاه ظالم و نالایقی که به تخت نشسته بود و جون سرباز های زیادی بخاطرش از بین رفته ...یک طرف

وقتی لویی رو به اتاقش رسوند اونقدر خسته و ضعیف شده بود که براحتی خوابش برد و تنها دغدغه ی فرمانده این بود که پادشاه فعلا لویی رو ملاقات نکنه

از اتاق لویی بیرون اومد و وقتی ندیمه درو بست از راهرو سمت ورودی اصلی رفت
با دیدن پزشک سری تکون داد و اجازه داد به اتاق لویی بره , طولی نکشید که پادشاه و همراهانش هم به اونجا اومدن اما وقتی ادوارد جلوشون ایستاد شتاب همگی از بین رفت و با تعجب بهش نگاه کردن

رو به مشاور پادشاه کرد

:اینجا چیکار میکنید ? مگه نمیدونید همسرشون در بستر  بیماری هستن بهتره پادشاه زمان دیگه ای ایشونو ملاقات کنن

پادشاه خواست با خشم فرمانده رو کنار بزنه که انجی زودتر رو به روی فرمانده ایستاد


:چطور مگه ? پادشاه نگران حال ملکه هستن


فرمانده نگاهی به انجی کرد

:از اونجایی که توی برف گیرافتادن بنظر سیاه سرفه باشه ... هرچقدر به خوابگاه ایشون رفت و آمد کمتر باشه بیماری سرایت نمیکنه

پادشاه که هول کرده بود جلو رفت و با ترس آستین فرمانده رو گرفت

:سیاه ... تو مطمئنی ?!


:مطمئن نیستیم اما باید از جون شما محافظت بشه



:اره اره ... هر کاری که لازمه بکن ... اصلا مسئولیتش با شما

و با همون دستپاچگی همراه مشاورش از اتاق لویی دور شدن
در زمانیکه یک سرماخوردگی ساده جون آدم هارو میگرفت , سیاه سرفه چیزی شبیه به سرطانی بدون علاج بود هرچند ریسک زیادی داشت اما ادوارد میدونست باید پادشاه و برای یک مدت از اونجا دور نگه داره


...................

دو روز میگذشت و پادشاه به بهانه های مختلف از قصر بیرون میرفت
شجاعت نباید زیر سوال میرفت پس اگه بیکار داخل قصر قدم میزد و مورد سوال قرار میگرفت که چرا به همسرش سر نمیزنه شجاعتش در خطر بود و بهترین انتخاب نبودن در قصره

انجی که سوار اسب شده بود با چشم های ریز شده به عقب نگاه کرد و دستی روی ابروی پرپشتش کشید

: یک نفرو فرستادم تا سرو گوشی آب بده اعلی حضرت

: خب که چی , بعید نیست به زودی بمیره اگه سیاه سرفه باشه ... توی اون سرما حتی یه خرس هم نابود میشد


Beauty of youWhere stories live. Discover now