Part 14.

424 46 139
                                    

من آمده ام لای لاییی💃💃

چطورین؟

خیلی دیروقته ولی نتونستم آپ نکنم😂

زحمت ها برای این چپتر کشیدم (نمیدونین چند بار سرچ هیستوریمو پاک کردم فقط) خدایی کامنت و ووت بزارید مرسیی🤍

کارتونم تموم شد تمیز کنید اینجاهارو... دیس ایز عه فمیلی شو

در ضمن اینجانب گناهان اسمات خوانی شما را تقبل نمیکند توبه کنید☝😏

⚠️⚠️
اگه اسمات دوست ندارید، از جایی که وارنینگ زدم نخونید لطفا بوس بر کله هایتان
⚠️⚠️

خب دیگه بریم سراغ پارت😂😂

.........................................................................

.

د.ا.د لویی

.

چشم هام رو بستم و اجازه دادم نسیم دریا، صورتم رو نوازش کنه. چند روزی بود که از ترک کردنِ فرانسه میگذشت و به جرعت میتونم بگم بهترین روزهای عمرم توی یک سال گذشته بود... مطمئنم به خاک فرانسه آلرژِی داشتم...

5 روز گذشته، تنها چیزی که اطرافمون وجود داشته، آب بوده و آب و آب... برای هفته ی آینده هم همینطور خواهد بود... واقعا درک نمی کردم چرا فقط یک نفر کشتی پرنده ای چیزی اختراع نمیکنه تا دیگه مجبور نباشیم از این همه آب رد شیم.

از دریا متنفرم. اهمیتی نداره چقدر برای عوض کردن احساسم تلاش کنم! فقط نمیفهمم چه زیبایی درباره ی یه عالمه آب وجود داره که هر لحظه ممکنه تصمیم به کشتنت بگیرن!

آسمون چند دقیقه ای بود که رنگ متمایل به قرمزی به خودش گرفته بود که نشونه از نزدیکی غروب آفتاب می داد. در تاریکی شب اکثر اعضای لشکر استراحت میکنن، بنابراین باید سرعت رو کم کنیم و برای همین هم تمام بادبان ها در حال جمع شدن بودن. از دیواره ی کشتی فاصله گرفتم و به سمت عرشه چرخیدم.

چند سرباز مشغول جمع کردن ظرف های شام از اسرا بودن. تا حالا که قرار گیری اسرا روی عرشه مشکلی ایجاد نکرده.

بقیه سرباز ها هم به سمت کابین های زیر عرشه برای استراحت حرکت میکردن.

هری و کِیتی هم قسمت عقب کشتی، جایی که سکان هدایت قرار داشت مشغول صحبت با دو سرباز بودن. احتمالا دو نفری که قرار بود امشب بعد از خوابیدن همه، هدایت کشتی رو به عهده داشته باشن.

قدم هام رو به سمت یکی از سرباز های قدیمی سپاه کشیدم. زن موهای قهوه ای رنگی داشت که تا شونه هاش میرسیدن. بلافاصله با دیدن من تعظیم کوتاهی کرد و چند قدم نزدیک شد.

- اسکارلت، 10 نفر که تاحالا نگهبانی شب ندادن رو انتخاب کن و امشب باهاشون بالای سر اسرا بمون.

Stuck in illusions. [L.S] [Z.M]Where stories live. Discover now