Part 33.

263 49 208
                                    

.

د.ا.د لویی

.

.

.

با صدای فریاد پر از دردی که از کنارم بلند شد، بدون مکث به حالت نشسته دراومدم و دست بردم تا شمشیرم رو پیدا کنم.
اما با ناتوان بودن دستهام و فرض بر اینکه وقت کافی برای پیدا کردن سلاح وجود نداره، فقط روی زانوهام بلند شدم و آماده به سمت صدا برگشتم که...

- محض رضای خدا نایل!!
هری فریاد کشید، پسر ایرلندی رو از روی بدنش کنار زد و از سر درد خودش رو در آغوش کشید و بی نفس گفت:
- من خواب بودم!... چرا میپری رو من؟؟!

اما نایل بی توجه به هری با حیرت به من چشم دوخته بود. مطمئنم زیر چشمهام پف کرده و صورتم از شدت بی خوابی تاریک شده اما چیزهایی نبودند که نایل قبلا ندیده باشه!

- بهمون حمله شده؟!

با ترس پرسیدم و خواستم بلند شم تا سلاحی از گوشه‌ی دیگه‌ی چادر بردارم اما بدن سنگین نایل که روم پرت شد و سرم رو در آغوش گرفت دوباره روی زمین انداختم:
- بالاخره!!! بیاین تو ببینین!! حلقه دستشه!!

بعد به شدت سرم رو تکون داد و در نهایت چند بوسه‌ی محکم روی موهام گذاشت.

کیتی با تردید از در چادر گذشت و چشمهاش رو بهمون دوخت:
- وای خداروشکر!! اونها لباس تنشونه!! اَشلی بیا!

بعد اَشلی که با دست راستش جلوی چشمهاش رو پوشونده بود و دست دیگه‌ش رو جلوی بدنش نگه داشته بود کنار کیتی اومد:
- مطمئنی دیگه؟ من نمیخوام چشمم به جمال هری روشن بشه!

هری که از شدت دردش کم شده بود دستهاش رو تکیه گاه کرد و نشست:
- چرا همه اینجا با من مشکل شخصی دارن؟!

اَشلی دستهاش رو برداشت و با دیدنمون نفس راحتی آزاد کرد. کیتی به جای دختر جواب داد:
- خب چون کسی بدش نمیاد چشماش به جمال لویی روشن بشه هرولد!

هری با قیافه‌ی خنثی‌ای بهم نگاه کرد و من که داشتم بین بازوهای نایل له میشدم نیشخندی زدم.

- حلقه رو ببینم!!!

نایل فریاد زد و سرم رو از سینه‌ش جدا کرد. با گیجی دستم رو بالا آوردم که سریع توسط نایل و اَشلی گرفته شد. بعد هم صداهای حیرت‌زده‌ای از دو نفر بلند شد.
مطمئن نبودم بعضی از اون اصوات دقیقا از کجا درمیاد!

- چقدر قشنگه!! وای هری!!

نایل گفت و ضربه‌ی دوستانه‌ای به شونه‌ی هری زد. پسر چشم سبز لبخند رضایتمندی زد.

اَشلی دستی روی چشمهاش کشید و با بغض گفت:
- باورم نمیشه بالاخره انجامش دادی هری!

بعد دستهاش رو دور بدنم حلقه کرد و من هم با خنده آغوشش رو پاسخ دادم.

Stuck in illusions. [L.S] [Z.M]Where stories live. Discover now