3-Anger and sadness

160 48 28
                                    

نوزاد رو تو بغلش گرفت و خندید: تو چقدر زشت و خوشگلی!

سلینا گوشه‌ی هودی نخ کش شدش رو کشید: نریم؟

لیام بچه رو تو بغلش بالا کشید، انگشت کوچیکش رو سمت دختر بچه گرفت.

دست مرطوب سلینا دور انگشتش پیچیده شد و راه افتاد.

سلینا هر چاله‌ای که میدید از روش می‌پرید و دستاشو تاب می‌داد.

سرشو چرخوند و به مردم درحال تردد خیره شد...

اکثرا تو گوششون هدفون داشتن، تند تند راه میرفتن و هیچ توجهی به اطراف نداشتن.

چراغ های نئونی رنگارنگ مغازه ها خیابون رو، روشن کرده بود.

تمام توجهش به مردم بود، اون تمام روز رو بیرون خونه میگذروند و شناختن آدما و عادتاشون سرگرمی جذابی بود!

دلش می خواست بدونه چی از توی اون وسیله های کوچیک پخش میشه که اینقدر حواس همه رو به خودش جذب کرده.

دست دختر بچه رو محکمتر گرفت و نگاهشو سمت چندتا دختر پسر نوجون داد؛ فارغ از دنیا اهنگ میخوندن و هر از گاهی رول ماری‌جواناشون رو دود میکردن.

_تلفیقشون جذاب بنظر میرسه!
سلینا سمتش برگشت: چی؟

لیام لبخندی زد و با دست به اون بچه‌ها اشاره کرد: فرض کن موسیقی تبدیل به مخدر بشه! میتونی حدس بزنی چه فاجعه‌ی باشکوهی به وجود میاد؟

سلینا اخم بامزه ای کرد: کدوم احمقی قراره این کارو بکنه؟

لیام خندید: شاید من؟
سندی گفت سه شب دیگه، خب ما کلی وقت داریم!

لیام با رسیدن به کوچه‌ی مورد نظرش نگاهی به چپ راستش کرد، سه قدم جلو رفت و اهرم باریک و زنگ زده رو پایین کشید.

سلینا با دهن باز به دیوار سیمانی که شکافته شده بود نگاه کرد.

لیام با لبخند مفتخری وارد خونش شد، خیلی وقت بود به این قسمت نیومده بود!

سلینا آب دهنش رو قورت داد، با شک و تردید جلو رفت به کف سه بعدی و شطرنجی سیاه و سفید نگاه کرد.

شک و غریزه‌ی محافظش اجازه‌ی ورود نمی‌داد.
عقل سلیم می‌گفت همین الان باید فرار کنه.

اما از طرفی دلش می خواست دستشو روی اون نردهایی که شبیه دم اژدهاست بزاره.

لیام سمتش برگشت: بیا تو خانم کوچولو، خونه‌ی من خیلی قشنگه.
دوست داری بریم تور گردشگری؟

دختر بچه با چشمای گشاد شده و دل پیچه وارد خونه شد، همجا تاریک بود و زمین شطرنجی به وسیله‌ی چراغ های خیابونی قابل دیدن بود‌.

سلینا مِن مِن کنان پرسید: چرا اینجا لامپ نداره؟

لیام که خیلی عادی توی خونه‌ی تاریک سمت شمع ها میرفت با صدای بلند داد زد: اینجا سیستم برق نداره!

Nyctophile"2"Where stories live. Discover now