بچهها جایی غلط املایی دیدید بگید درست کنمش، ممنون🌼✨
با ارسال پیام کوتاهی به دختر دورگه، برگشتنش رو اطلاع داد.
زیپ سوییشرت سرمهایش رو بالا کشید و گوشیش رو تو جیب شلوار جین مشکیش فرو کرد.
دستی به موهای بهم ریختش کشید و روی صندلی فلزی و سرد فرودگاه نشست.
هیچ برنامهای نداشت که قراره چیکار کنه اما در عین حال تو سرش پر بود از کارایی که قراره بکنه.
هنوز روی دستاش کمی خون خشک شده بود، چشماش درخشش همیشگی رو نداشت.
برعکس همیشه اینبار سعی نمیکرد مثبت اندیش باشه، سعی نمیکرد چیزی رو رنگی ببینه.
همچی سفید بود، رویاهاش، قلبش موهاش، افکارش!
اما از این وضعیت راضی نبود، اون دوست داشت میون رنگها گم بشه، امیدوارم بود زین مود رنگی کردنش رو داشته باشه.
*میو!
با چشمای پف کرده و خواب آلودش به پیرزنی که پالتوی پشمی سفیدی تو تنش داشت و یه گربه توی بغلش نگاهی انداخت.پیرزن که بنظر خیلی خوش اخلاق میومد با لبخند بزرگش کنار لیام نشست.
مدام با گربش ور میرفت و گربه خودشو لوس میکرد.
لیام چشماشو چرخوند؛ چرا همیشه وقتی بیحوصله و ناراحت بود گیر یه آدم الکی خوش میوفتاد؟
انگار خدا یه فرشته استخدام کرده بود تا نزاره اون پسر غمگین باشه.
توی همین فکرها بود که با حس فرو رفتن دستهایی میون موهای سفیدش، از جا پرید.
*موهات رو کجا رنگ کردی؟
پیرزن همونجور که موهای پسرو تو دستش بازی میداد با لبخند ذوق زدهای پرسید.لیام مِن مِن کنان گفت: خودم کردم.
پیرزن روی صندلیش وا رفت، دستی به موهای بلوند و فر درشتش کشید: ایکاش میشد موهای منم رنگ کنی، میدونی راستش آرزومه موهام رو صورتی کنم.
لیام نتونست لبخند نزنه، نتونست جلوی خندهی بلند و دلنشینش که شبیه سمفونی فرشته ها بود رو کنترل کنه.
ابروهاش رو بالا داد با لحنی که هنوز اثرات خنده توش بود گفت: خب، به کجا پرواز دارید؟
پیرزن گربش رو تو بغلش بالا انداخت: نیویورک، دارم میرم تولد دخترم.
تو کجا میری؟لیام کمی موهاش رو خاروند: راستش دارم میرم هند، مثله اینکه چندسال پیش حسابی آتیش سوزوندم!
لیام با خندهی تلخی حرفش رو تموم کرد و به گربهی سیاه و کوچولوی اون زن نگاه کرد.
*آووو فهمیدم پس تو داری میری تا با یه عزیز آشتی کنی؟
YOU ARE READING
Nyctophile"2"
Fanfiction[متوقف شده.] و قسم به نیمهای از شب که اهریمن درون من تنها درمیان آغوش تو تبدیل به قدیسهای پاک میشد... •Dark •Liam top ⚠️این داستان شامل محتوای دلخراش میباشد، و صحنه های باز شکنجه است. - این داستان BDSM نیست! Cover by: rain.bow_grl