Twelve

1.3K 209 11
                                    

دراکو پرسید:"چی میشه اگر اینطور باشه؟ کی میتونه باشه؟ و اینکه چرا؟"

چند روزی میشد که فهمیدیم این باید کار یه پروفسور باشه که طلسم ردوسوس رو قالب کرده. یه گروه بزرگی از ما توی حیاط نشسته بود و درباره موضوع بحث میکرد. رون، هرماینی، بلیز، پنسی، دراکو و من دایره ایی نشسته بودیم و نظرهامونو میگفتیم.

رون توضیح داد:"پولمو روی چشم قورباغه ایی شرط میبندم. منو مور مور میکنه."

چشم هامو چرخوندم و به بقیه نگاه کردم.

پنسی پرسید:"مکگونگال چطور؟ منظورم اینکه تو پوشه رو از تو دفترش پیدا کردی. چه کسی میتونی باشه؟"

بلیز و هرماینی با فکر پنسی موافقت کردند.

توضیح دادم:"منم همین فکرو کردم، اما بعدش باهم دو دوتا کردم. وقتی کلاس ها اول این ترم شروع شد، دراکو و من رفتیم پیش دامبلدور که بپرسیم چه چیزی اتفاق افتاده. طوری رفتار کرد که اصلا ردوسوس رو نمیدونه ولی من باورش نکردم."

اما، شک دارم که تنهایی انجامش داده.

منظورت اینکه، یه پروفسور دیگه کمک کرده؟

هرماینی بلند گفت:"چه کسی؟"

دراکو گفت:"سروروس."

ما به هم خیره شدیم و موافقت کردیم.

"این واقعا معنی میده. سروروس پدرخوانده‌امه و احتمالا از اینکه هردوفعه که والدینم برای شام دعوتش میکنن، من همش درباره هری حرف میزنم خسته شده."

دراکو سرخ شد. من سرمو تکون دادم:"پله بعد، چطوری ثابتش کنیم که اون ها اینکارو کردن؟"

پنسی گفت:"من یه نقشه دارم."(یاد فیک قبلی افتادم:') )

توضیح داد:"امشب یول باله. شیش تامون میرن، تا اینجا نرماله."

مشتاقانه گوش دادیم و امیدوار بودیم که به درد بخوره.

"هممون باید یه فرصتی پیدا کنن و هر موقع که اسنیپ و دامبلدور نزدیکن، اشاره کنن که درباره طلسم ردوسوس میدونن. درباره نظرهاتون برای اینکه کار کی میتونه باشه و چرا اینکارو کرده حرف بزنید. یکیمون باید تصادفا داد بزنه که ولدمورت زندست و اون اینکارو کرده تا به هری آسیب بزنه. اسنیپ احتمالا فقط در سکوت سرشو تکون بده."

نقشه احتمالا بهترین تیری بود‌ که میتونستیم بفهمیم چرا اینکارو کردن.

پنسی با خنده گفت:"حالا فقط باید پارتنرامونو مشخص کنیم..."

"همین الانشم پارتنرهامونو داریم."

دراکو لبخندی زد و به من نگاه کرد. من سرمو تکون دادم و متقابلاً لبخند زدم.

رون پشت گردنشو مالید و با لبخند گفت:"منم دارم."

بلیز هم سرشو تکون داد و اروم عقب کشید. رون داشت همراه سوسان بونز میرفت و بلیز هم داشت همراه استوریا گرین گرس(بانو استوریا😂) میرفت.

Strange [Drarry Persian Translation]Where stories live. Discover now