🍷part 3🍷

301 26 2
                                    

هشدار این پارت اسماته 🔞
آه لعنت بهش چقدر خوردم رفتم خونه که صدای جیغ داد میومد فهمیدم رزالین

تیهونگ:چیه بازم جیغ داد میکنی ها

بادیگارد:ارباب هرکاری کردیم ساکت بشه اما نشد

تیهونگ:خیلی خوب تو برو دیگه

بادیگارد:چشم با یه تعظیم کوتاه از اتاق رفت بیرون که جیمین و کوک اومدن تو

کوک:تیهونگ ببینم چرا ساکتش نمیکنی

جیمین:اوه پرنسس کوچولو رو نگاه کن ما حالا حالا باهات کلی کار داریم

تیهونگ:هی هی اون ماله منه
رزالین:میخوای با من چیکار کنی ها

تیهونگ:چی کار دارم الان بهت میگم
.
.
.
.
از زبون راوی
تیهونگ تلو تلو خوران رفت نزدیک رزالین روش خیمه زدم دختر بیچاره با ترس بهش نگاه کرد و با ترس ازش پرسید

رزالین:میخوای چیکار کنی ها تو..تو

تیهونگ دیگه تحمل نکرد و لباشو روی لبای قرمز خوش،فرم رزالین گذاشت محکم مک میزد رزالین میخواست پسش بزنه پس همراهی نکرد تیهونگ با یه گاز کوچولو از لبای رزالین جدا شد

تیهونگ:همراهی کن اگه نکنی بهت سخت میگذره نمیخوای که نه فقط ناله میکنی همین

رزالین:می...میخوای چیکار کنی

تیهونگ دم گوشش،با صدای جذاب و خمارش گفت :خودت میفهمی هرزه کوچولو

به سمت گردنش حمله ور شد و مک محکمی زد دختر بیچاره تازه فهمید قرار چه اتفاقی بیفته فهمید که قرار بهش تجاوز بشه دلش میخواست که همه اینا خواب باشه اما نبود با مکی که به گردنش خورد یه اه کوچیک از دهنش خارج شد باعث شد تیهونگ بیشتر تحریک بشه دیگه تحملش تموم شد از روش بلند شد لباسای رزالین رو توی تنش جر داد

رزالین:هق هق تمومش کن

تیهونگ به حرفا و گریه های رزالین اهمیت نداد دوباره روش خیمه زد سوتین کوچیکشو گرفت جر داد و دستشو روی سینه های متوسط رزالین گذاشت

تیهونگ:چه سینه های خوشگلی داری دیگه ماله منه هرزه کوچولو

رزالین:هق هق التماست میکنم من هنوز بچه ام باکره ام ولم کنننننن کمکککککککککک

تیهونگ:تا دلت میخواد داد بزن کسی نیست بیب

دیگه طاقت نیاورد یکی از سینه های متوسط رزالین رو فرو کرد توی دهنش برد که دختر هم تحمل نکرد یه اهش بلند شد تیهونگم با یه نیشخنده به کارش ادامه داد با دست دیگه اش اون یکی سینه دختر رو به دستش،گرفت و ماساژش میداد میخواست بیشتر ناله های اون دختر رو بشنوه پس به کارش ادامه داد دست از مک زدن برداشت دستای رزالین رو باز کرد

تیهونگ:زود باش دکمه های لباسمو باز کن بیب

رزالین:هق هق هق هق هق هق هق هق من ...نمیتونم

تیهونگ:میگم باز کن انقدرم گریه نکن
دختره بیچاره مجبور شد دکمه های پسر رو باز کنه لباساشو در آوردم و پرتش کرد زمین کمربند شو در آورد خواست دکمه شلوارشم باز کنه که تیهونگ دستای رزالین رو گرفت باز روی تخت خوابوندش و خودش شلوارشو و با کسرشو در آورد دوباره روش خیمه زد شورت رزالین رو در اورد و پرتش کرد زمین با دستای کشیده اش که باعث میشد دخترکم تحریک بشه به بدن سفید دخترک میکشد دستای دخترک رو گرفت و روی کمر خودش گذاشت

تیهونگ:دستو محکم روی کمرم بزار

رزالین مجبور شد به حرفای تیهونگ گوش بده پس دستشو گذاشت روی کمرش تیهونگ باز لبای قرمز دختر گذاشت اما رزالین هیچ باهاش،همراهی نمیکرد چون داشت بهش تجاوز میشد پس فقط،گریه میکرد تیهونگم دیگه طاقت نیاورد دیک ورم کرده اشو وارد دخترک کرد از لبای رزالین جدا شد

تیهونگ:اهههه شت چقدر تنگی هه ببین دیگه دختر نیستی

رزالین محکم کمر تیهونگ رو فشار رو چنگ زد نمی خواست ناله کنه با این کارش تیهونگ اعصبی شد نذاشت رزالین عادت کنه محکم و تند تند ضربه میزد بالاخره رزالین تسلیم شد

رزالین:ایییییییی درد...‌درد دارههههههه درش...بیارررر اهههههه

تیهونگ:اوفففف تو فقط ناله کن برام بیب اینجوری دردت کم میشه

بازم به حرفش گوش کرد اتاق که تا چند سال پیش فقط صدای شکنجه بود اما الان صدای ناله های تیهونگ و رزالین بود توی اتاق بود تیهونگ داشت از لذت ناله میکرد اما رزالین از درد و که بهش تجاوز شده ناله میکرد بعداز یک ساعت هر دوتاشون دوتایی باهم کام کردن تیهونگ اروم ازش کشید بیرون رزالین با نفس نفس زدن به خواب رفت و هیچی نفهمید تیهونگم تا وضعیت رزالین رو دید پاهاشم باز کرد به،اتاقش برد و حموم بردتش

تیهونگ:هه فکر کنم بابا بفهمه دیونه بشه چون توی اتاق دوربین بود ازت سو استفاده کردم اما به جاش من پول خوبی میگیرم
.
.
.
.
ادامه دارد....
خوب عشقای من ببخشید دیروز پارت جدید رو نذاشتم الان گذاشتمش امیدوارم خوشتون بیاد
دوست دارم 💜💜

🥂Restart🥂Where stories live. Discover now