🍷part 4🍷

286 23 3
                                    

با درد از خواب بیدار شدم توی یه اتاق تاریک بودم دستم و پاهام باز بود لباسای بزرگی تنم معلوم بود ماله اون پسره اسمش چی بود اها تیهونگ ماله اون بود خواستم بلندشم اما زیر دلم تیر کشید مجبور شدم بشینم

رزالین:این در رو باز کنیددددددد کمککککککک دیگه چی از جونممممم میخواییییییی دختر بودنمو که گرفتی بس نیستتتتتت هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق هق

داشتم همش جیغ و داد و گریه میکردم که یه نفر اومد یه پسر با موهای صورتی و لبای های پفکیش و چشمای طوسیش و یه پسره دیگه هم اومد موهای اون قهوه ایی چشمای سیاه و براقش و اون تتوهای دستش

کوک:زیادی جیغ جیغ میکنی اعصابمونو خورد کردی مگه نه جیمین

جیمین:موافقم باید خدارو شکر کنی که زنده ایی اما الان ادب میشی

رزالین:دیگه میخواین چیکار کنینننننننن ...

نذاشتن ادامه حرفمو بزنم اون پسری که اسمش جیمین بود از موهام گرفت و محکم کشید

جیمین:چه زبونی هم داره مگه نه کوک بیا ادبش کنیم خود تیهونگ اجازه داده بیا ماهم اینکارو بکنیم کوک

کوک:باشه

دوباره موهامو کشید که جیغم در اومد

راوی
کوک با یه شلاق به بدن سفید دخترت ضربه میزد دختر بیچاره جیغش در اومد انقدر کتکش زدن که جونی براش نمونده بود بیهوش شد

از زبون تیهونگ
بالاخره بیهوش شد اه چقدر جیغ جیغ میکرد اعصاب نموند برام با صدای اشنایی برگشتم سمتش اون مادرم بود کیم هسو مادرم کسی که به خاطره من شده بود زیر خواب این و اون و الان این لی مین هو بزرگترین سرمایه گذار کره است میتونم پولی بگیرم ازش که مادرمو خوشحال کنم

هسو:اون دختر گناه داره چرا انقدر شکنجه اش میدی پسرم

تیهونگ:هه تو شکنجه نشدی مامان میخوام اونم شکنجه بشه چنان کاری میکنم که باباش آرزو مرگ بکنه

هسو:اون فقط ۱۷ سالش بود پسرم تو چرا انقدر بی رحم شدی پسر من اینجوری نبود

تیهونگ:دیگه شدم مامان همه تغییر میکنن منم کردم
رفتم اتاقم دوربین اتاقی که رزالین توش بود خوب بزار این فیلم هارو واسه بابای قهرمانت بفرستم هه

((فردا ))
هسو
رفتم اتاق اون دختر بیچاره درشو باز کردم به خودش مچاله شده بود رفتم نزدیکش که منو دید خودشو عقب کشید

هسو:هی هی نترس کاریت ندارم دخترم اومدم باهم بریم بهت یه چیزی بدم بخوری ببین ضعیف شدی

چه دختر خوشگلیه انگاری ترسیده معلومه به من اعتماد نداره اه پسرم چقدر بی رحم و بزدل شدی

رزالین:نه من نمیام شما هم منو کتک میزنید

رفتم جلو دستمو روی صورتش کشیدم موهای بلند و خرماییش رو دادم عقب

هسو:نه من نمیزنمت من مادر تیهونگم میدونم اذیتت کرده اما من نمیکنم بیا بریم

بالاخره راضی شد بردمش توی اتاق غذا خوری اخه دختر بیچاره تا غذا هارو دید چشماش برق زد تیهونگم روی میز نشسته بود

تیهونگ:مادر چرا اوردیش اون مثلا گروگانه

هسو:گروگانه به من چه اون دختر گناه داره هیچی نخوره میمیره انقدر بی رحمی نکن بیا دخترم

تیهونگ:اوف ماماننن

هسو:لال شو تیهونگ

دختر رو بغل دست تیهونگ نشوندم سرش،پایین بود دستمو روی کمرش گذاشتم و یه لبخند مهربون بهش زدم

هسو:بخور دختر خوشگلم اسمت چیه

تیهونگ:لوسش نکن چون قرار الان باباش،ببیندش

رزالین:*با بغض *ر...رزالین...ل...لی رزالین

هسو:چه اسم قشنگی داری بیا بخور

بهش آب پرتغال دادم که همشو سر کشید معلومه چقدر تشنه بوده یه دفعه ایی پرید توی گلوش زدم پشتش

هسو:رزالین عزیزم آروم بخور معلومه که کشنته بخور

تیهونگ با یه نیشخنده نگاهش کرد

تیهونگ:زود بخور باید بگردی جهنمت

هسو:نخیر اون میاد توی اتاق من

تیهونگ:مادر میگم نمیشه

هسو:وقتی من میگم میشه یعنی میشه الانم صبحونشو بخوره میاد پیشه من

هسو برای رزالین لقمه گرفت و داد دستش

تیهونگ:مادر تو داری زیادی توی کارای من دخالت میکنی

هسو:این دختر چه گناهی داره تو میخوای فقط از باباش پول بگیری این چرا باید زجر بکشه ها پس میمونه پیشه من

رزالین:خ...خاله ج...جون نمی....نمیخواد ...

هسو:هیش ساکت ببین دختر بیچاره چقدر ترسیده

رزالین:ن...نه

تیهونگ :خودشم میگه نه

هسو:میگم میاد

رزالین
چه زن مهربون و خوشگلی بود معلومه که مادر تیهونگه اما پسره اش شبیه خودش نیست با دست یه نفر روی رون های پاهام برگشتم سمتش تیهونگ بود دستشو نزدیک عضوم برد چون شلوار و شرتی تنم نبود انگشتشو واردم کرد محکم دستمو روی میز گذاشتم چشمامو روی هم گذاشتم فشار دادم برگشتم سمت تیهونگ که با یه نیشخند نگام کرد بیشتر به کارش ادامه داد لبمو گاز گرفتم دیگه داشتم ارضا میشدم که شدم انگشتشو در آورد و کردش توی دهنش باعث شد تنم بیشتر بلرزه

تیهونگ:من دیگه میرم مادر این دختر رزالین هم ببر حموم میخوام به باباش نشون بدم

هسو:اوف باشه

واقعا که منو با این وضع ول کرد لعنت بهت کیم تیهونگ
.
.
.
.
ادامه دارد...
ببخشید دیر شد عشقای من چون امتحان داشتم فردا هم یه پارت دیگه میزارم ووت یادتون نره دوستون دارم 💜💜

🥂Restart🥂Where stories live. Discover now