They want to Kill him!

46 19 18
                                    

رنجون چراغ قوه رو کمی پایین تر گرفت و رو به مارکی که داشت با سنجاق در اتاق رو باز می کرد گفت" مارک میگم تو مطمئنی که بلدی بازش کنی؟ لعنتی نیم ساعته اینجاییم. "

مارک سنجاق رو چرخوند و با کلافگی روی زمین انداخت."نمیشه، هیچی اونجوری که توی فیلما دیده میشه نیست. اوف انگشتام درد گرفت. "

رنجون چراغ قوه رو دست مارک داد و روی زانوهاش نشست و کوله پشتیش رو روی پاهاش گذاشت.
از داخل کوله پشتی بطری آب خالی رو برداشت و به مارک نگاه کرد" چاقوت کو؟ "

مارک با چشمانی گرد شده نگاهش کرد" می خوای چیکارش کنی؟ "
رنجون" می خوام این بطری رو بِبُرم. "
مارک زیپ کوله پشتیشو باز کرد و چاقوشو از توش در آورده و به رونجون داد.
رنجون با چاقو بطری آب رو برید و اونو تا کرد و از جاش بلند شد.
بطری تا شده رو لای در گذاشت و اونو در امتداد در بالا پایینش کرد.
مارک مچ دست رنجون رو گرفت و توپید" اینجوری صداش خیلی بلنده"
رنجون مچ دستشو از دست مارک ازاد کرد و درحالی که به کارش ادامه میداد غرید" ایده ی بهتری داری بفرما "
رنجون همونطور که داشت با در ور میرفت زمزمه کرد" باید دعا کنیم کلید رو یه بار چرخونده باشه وگرنه باز نمیشه"
وقتی در با صدای تیکی باز شد رنجون دست از کارش کشید و به مارک نگاه کرد.
مارک با حیرت نگاهش کرد" تو فوق العاده ای رنجون."
رنجون لبخندی زد و وسایلاشو از رو زمین برداشت و به اطراف نگاهی انداخت.
در رو به ارومی باز کرد و وارد اتاق شد.
مارک به دنبالش وارد اتاق شد و گفت" من اینجا میمونم و نگهبانی میدم.توهم بدو ببین چیزی میتونی پیدا بکنی."

رنجون سری تکون داد و به طرف قفسه ها رفت.
چراغ قوه رو به سمت قفسه ها گرفت و یکی یکی مشغول بررسی پرونده ها شد.
وقتی از پیدا کردنش نا امید شد رو به مارک با صدای ارومی گفت" مارک،پروندش اینجا نیست"

مارک به سمتش برگشت و با اخم گفت" چطور ممکنه؟همین چند روز قبل تو دستش بود."
رنجون پوفی کشید و به سمت میز کاری کون رفت.
رنجون" هی مارک،اینجا یه گاوصندوق هست،داخل این نباشه؟"

مارک بیخیال نگهبانی دادن شد و به سمت رنجون رفت.
روی زانو هاش نشست و به گاوصندوق روبه روش چشم دوخت." اگه اینجا هم باشه ما رمزشو نمیدونیم!"

رنجون مارک رو کنار زد و خودش نشست" شده دونه دونه همه رمزارو امتحان میکنم و اون پرونده لعنتی رو پیداش میکنم! "

مارک با عصبانیت نگاهش کرد" احمق نشو رنجون،میدونی چقدر طول میکشه؟تازه بیشتر از سه بار اشتباه بزنی صدای آژیرش بلند میشه."

رنجون آستیناشو بالا زد و لبشو با زبونش تر کرد" پس باید درست بزنمش.تاریخ تولد این مرتیکه چند بود؟ "

مارک" 1987 "
رنجون عدد ها رو وارد کرد اما...اشتباه بود!
رنجون" لعنتی،کی رو میتونه بزاره؟دخترشو؟اون متولد چند بود؟ 2020 بود؟"

Will you be my nurse?Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt