part°•28

845 104 10
                                    


=صبح با صدای آلارم چشمامو باز کردمو توجام غلطی زدم که با تیر کشیدن کمرم دوباره سرجام برگشتمو فاکی زیر لب گفتم...بعد از دست کشیدن روی صورتم به جلوم خیره شدم که یادم اومد کلاس دارمو باید هرچه زودتر آماده بشم با ضرب از رو تخت بلند شدم که با تیر کشیدن دوباره کمرم داد بلندی کشیدمو لنگون خودمو تا حموم کشوندم که دیدم درش بسته است با چشمای پف کرده و موهای شاخ شده رومو طرف تخت برگردوندمو وقتی تازه دیدم که تهیونگ رو تخت نیست با کلافگی دستامو روی در کوبیدمو
تهیونگ رو پشت هم صدا زدم که صدای آب قطع شد و صدای خفه ی تهیونگ از تو حموم اومد:

+چیه کوککک چرا داری اون درو ازجاش در میاری

=تهههه بیا بیرون باید برم کلاس دیرم شدددد

+من تازه اومدم نمیتونم الان بیام بیرون کههه

=چرا داد میزنییی

+چون توهم داری داد میزنیییی

=عاه راست میگی!... حالا هرچی بیا بیرون ته من باید زود آماده بشم

منتظر حرفی از طرف تهیونگ بودم و با نگرفتن جوابی آماده بودم با عصبانیت دوباره داد بزنم که با باز شدن در و کشیده شدنم به داخل حموم دهنم بسته شد

___________________


=بعد از کلی غر غر و حموم دوتایی که خیلی ناگهانی اتفاق افتاد تهیونگ بعد از رسوندن من با ماشین عموش به دانشگاه، خودش هم به سمت شرکت راه افتاد و الان من سر کلاس نشستمو چند دقیقه دیگه کلاس تموم میشه...

با تموم شدن کلاس وسایلمو جمع کردمو بعد از گذاشتن کولم بلند شدم تا به کلاس بعدیم برم که با صدای کسی به پشت برگشتم

_جونگکوکی

=اوه میرا

_اوم راستش یه زحمتی واست داشتم

=بگو میشنوم

_خب ببین.... من راستش.... هوووف من از هیونگت خوشم میاد

=اوه....ها؟من چند تا هیونگ دارم الان کدوم منظورته میرا

میرا بعد از کمی سرخ و سفید شدن و تکون خوردن بالاخره زبون باز کرد و منو ازگیجی درآورد

_خب همونی که کافه داره و خیلی خوشتیپه و لبخندای قلبیِ نورانی داره و چالای ریزی بالای لباشه و...اوه پرحرفی کردم، اومم همونی که هوبی هیونگ صداش میزنی نمیدونم اسمش واقعا هوبیه یا نه

با تکخندی به خاطر ذوق آشکار میرا جوابشو دادم
=آها..اسمش هوسوکه ولی من هوبی صداش میزنم خب از من چه کمکی بر میاد؟

_خب میشه منو بهش معرفی کنی؟یا شمارمو بهش بدی...خیلی ممنونت میشم اگه این کارو واسم بکنی جونگکوکیییی

با خنده به اون دختر کیوت نگاه کردمو با تکون دادن سرم شماره میرا رو گرفتم تا به هوبی هیونگ بدمش

still with you | VKWhere stories live. Discover now