𝕻𝖆𝖗𝖙 1

484 93 64
                                    

_پس کجایی جونگکوک؟ چرا دیر کردی؟

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

_پس کجایی جونگکوک؟ چرا دیر کردی؟

از نیمه شب گذشته بود اما اون پسر هنوز به خونه برنگشته بود و این جیمین بود که از بابتِ وضعیت نامعلومِ پسر موردعلاقه‌ش، رفته رفته داشت آثار نگرانی رو تو گوشت و خونش احساس میکرد!

_نکنه مثل دفعه قبل زخمی شده باشه؟

افکارِ مزاحم و منفی به سمتش هجوم آورده بود. دائم داشت با خودش فکر میکرد نکنه این تاخیر به خاطر این باشه که برای جونگکوک تو‌ ماموریت امشب اتفاقی افتاده باشه؟!

حقیقتش جونگکوک سرگرد بخش جناییِ مبارزه با مواد مخدر و قاچاق اعضای بدن بود. امروز صبح‌ به جیمین گفته بود قراره فرماندهی یکی از عملیات های مهم و‌سخت، محورِ دستگیری یکی از باندهای مافیایی بزرگ کشور رو در دست بگیره. و جیمین تموم مدت نگران بود که نکنه برای سرگرد جئونِ محبوبش اتفاق بدی افتاده باشه.

ساعت از دوازده شب گذشته بود و تموم چراغ های خونه خاموش بود. تنها روشنایی موجود، نور ضعیف چراغ مطالعه‌ی داخلِ هال بود که پدرِ جونگکوک، تا همین چند دقیقه پیش خودش رو سرگرم مطالعه کتاب های دانشگاهیش کرده بود تا به بهانه ای بتونه تا زمان رسیدن پسرش به خونه، همراه جیمین بیدار بمونه. اما انگار صدایِ بلند خروپفش از روی کاناپه نشون میداد که اون پیرمرد هم بلاخره تسلیم گرم شدن پلک های سنگینش شده و به یک‌خواب عمیق فرو رفته.

اما درکنارِ جونگکوک که یک سرگرد وظیفه شناس بود، جیمین دانشجوی رشته‌ی مهندسی مکانیک بود و از وقتی برای تحصیل از بوسان به سئول منتقل شده بود، همراه جونگکوک و پدرش زندگی میکرد.

قبل از اینکه به سئول بیاد، پدر و مادرش رو دو سال پیش تو یک سانحه‌ی رانندگی از دست داده بود و اون زمان مجبور شده بود برای تهیه مایحتاج زندگیش، بعد از مدرسه به صورت پاره وقت تو یه پمپ بنزین کار کنه. حتی مجبور بود گهگاهی در کنار کار‌کردن تو سوپر مارکتِ پمپ بنزین، توی تعمیرات ماشین هم به صاحب‌کارش کمک کنه و خب از اونجا شد که قبل از شرکت کردن تو آزمون کالج، به تعمیرات ماشین و رشته‌ی مکانیک علاقه مند شد. اون زمان برای پسر تک و تنها و کم سن و سالی مثل جیمین، اجاره‌‌ی خونه به قدری بالا بود که پسرک مجبور میشد شب ها تو همون گاراژِ کنار پمپ بنزنین بخوابه و روز و شب بگذرونه، تا وقتی که بزرگ تر بشه و با رفتن به بهترین کالج سئول، یک کار دست و پا گیر برای خودش پیدا کنه.

𝑹𝐮𝐬𝐬𝐢𝐚𝐧 𝑹𝐨𝐮𝐥𝐞𝐭𝐭𝐞 || 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 ᵛᵉʳWhere stories live. Discover now