𝕻𝖆𝖗𝖙 2

316 69 27
                                    

_امشب خیلی چموش و خوش مزه شدی جیمین

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

_امشب خیلی چموش و خوش مزه شدی جیمین. خوشگل حرف میزنی و خوشگل دلبری میکنی. باید همین جا ترتیبت رو بدم. فکر نکنم بزارم به تختم برسی!

خیمه ی سنگین جونگکوک روی بدن جیمین، همزمان شد تا به سمت گودی گردنش حمله ور بشه و بوسه های داغش رو تقدیم ترقوه ها و‌حتی شاهرگِ نبض دارش کنه!

+آهه لعنتی...تو که واقعا نمیخوای روی چمنِ حیاط پشتی خونتون ترتیبم رو بدی؟

ناله ی آروم جیمین توی صورت جونگکوک باعث شد تا پسر پلیس بار دیگه از خود بی خود بشه و بدنش رو بیشتر از قبل بهش بچسبونه. جونگکوک به قدری خوب و البته دلتنگ می بوسید که تموم‌ بدن جیمین از شدت لذت، بی حس شده بود طوری که فقط میتونست در پاسخ به تک تک شون، ناله‌ های بی امونش رو آزادانه توی صورت مردش رها کنه.

_چرا که نه؟ به هرحال چمن های خیس و بارون زده‌ ی حیاط پشتی هم تجربه‌ی خوبیه، مگه نه؟! از طرفی دلم نمیخواد بابام امشب به خاطر ناله های پسر پلیس و دوست پسر کوچولوش بدخواب بشه!

+شام‌ خوردی؟

جونگکوک که تا اون لحظه سخت مشغول مک زدنِ لاله ی گوش پسرش بود، شوکه از پرسشِ ناگهانیش سر بلند کرد و تو چشماش خمار شد:

_نخوردم اما اومدم به جاش تو رو بخورم!

چشم های جونگکوک، مدتی بود مسخ لب های نیمه باز جیمین شده بود. خیمه‌ش روی بدنش هر لحظه سنگین تر میشد طوری که پایین تنه‌هاشون از بابتش روی همدیگه کشیده میشد و نیاز شدید جنسیشون از بابت یکی شدن رو فریاد میزد.

_بهتره بریم خونه جونگکوک و بقیه شو روی تخت ادامه بدیم. ممکنه یکی رد شه و ما دوتارو تو این وضعیت ببینه!

+خب بزار ببینه...بزار بفهمه که سرگرد جئون، خسته از یک عملیات سخت برگشته و میخواد خستگیش رو‌ تو اغوشِ تنها پسرش روی چمن های خیس حیاط خونشون، به در کنه!

جونگکوک همچنان حین بوسه هاش، مدام دستش رو از زیر تی‌شرت‌ِ سفید پسرش رد میکرد و با سرانگشت های داغش جای جای تنش رو لمس میکرد. حتی علاوه بر لمس نیپل هاش، از لمس عضلات کوچیک شکم پسرش هم نمیگذشت.

𝑹𝐮𝐬𝐬𝐢𝐚𝐧 𝑹𝐨𝐮𝐥𝐞𝐭𝐭𝐞 || 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 ᵛᵉʳWhere stories live. Discover now