Part 1: زندگی تخمی است

152 39 20
                                    

از وقتی پام به این زمین خاکی باز شد و عقل نچندان سلیمم به درک درستی از اطرافش رسید؛
یه چیزیو خوب متوجه شدم:

این زندگی فاکینگ تخمیه!
................................................

زندگی از نظر شما چیه؟
خانواده خوب؟ آیده شغلی ؟ قبولی تو دانشگاه معتبر؟ مستقل بودن؟ یا حتی داشتن یه پارتنر خوب که باهاش تشکیل خانواده بدید و توله هاتونو بزرگ کنید؟

چرا دارم فلسفیش میکنم؟

بیخیال بیاید واقع بین باشیم این زندگی فقط یه کارمایه کوفتیه که قراره انتقام گوه هایه خورده و نخورده زندگی قبلیمونو از دماغمون دراره.

____________________

'یه صبح دیگه یه صدایی تویه گوشم میگه.
کسی اون بیرون واست نریده، بالشتو اون وری کن
باز خوابت بگیرههههه...
گوه تو این زندگیوو، گوه تو این زندگیووووو
خوب یا بد یا لنگ ظهر یا شب واست نریدننن
چون گوه تو این زندگیوو....'

-این گوشی فاکی من کو؟
در حالی به کون مبارکش زحمت باز کردن چشماشو نداده بود؛ دستشو رو میز کوچیک کنار تختش تکون میداد تا گوشیشو پیدا کنه و الارم زیبایه صبحش که یاداوار زندگیه روزمره شه رو قطع کنه.

-بر پدرت لعنت کدوم گوریی تو، اخخخخ مامان کونم.

خوب با چشم بسته دنبال هر چیزی گشتن عواقب هایی رو هم در پیش داره نه؟ مثل تخت شدن چص مثقال کون نداشتت.

-بلاخره پیدات کردم.

بعد از جهاد طولانیی که به جانباز شدن باسن مبارکش ختم شد، گوشیه مبارکشو پیدا کرد آلارم تخمیشو قطع کرد. این تفکر منه دانایه کل نیست. باور کنید کل زندگیه پارک چانیول یا به قول خودش فاکیول، فاکینگ تخمیه.

-ممنون میشم دهن گشادتو ببندی و زندگیه منو انقدر صریح تو ملاجم نکوبی.

'اهم چیزه، ببخشید کجا بودیم؟'

-پارک چانیول-

من هیچ وقت نفهمیدم که کدوم کصمغزی گفته:《صحرخیز باش تا کامروا باشی؟》

مثلا ساعت ۱۲ به بعد بیدار شی و روز و شروع کنی کامروا نمیشه کام حرام میشی؟ این چه وضعشه اخه؟

تق تق تق
+جناب پارک این در کوفتیو باز کن.
تق تق تق

-اومدم اومدمممممم،مگه سر اوردی؟

با اعصاب داغون، کشون کشون در حالی که پاچه ی، یه لنگ از شلوارم زیر پام بود سمت در رفتم و بازش کردم.

-فرمایش؟

+دانشجو مملکتو، مطمعن باش همینطور پیش بری اینده سئول و کره که هیچ ، کل جهان طعمینه.

-جانب دو شما صاحب خونه منید یا تفتیش کننده زندگیم و مغز متفکر سازمان یونسکو؟

+خوبه خوبه، پرو نشو میمون جهش یافته، امروز چندمه جناب؟

-اقایه دو بنظرتون من تقویم گویام؟

+امروز ۱۵ اپریله و تو دو ماهه اجاره خونت عقب افتاده، یا اجاره این ماهتو و اون اجاره هایع عقب افتادتو تا اخر ما پرداخت میکنی، یا کیونگسو نیستم سر ماه وسایلتو نریزم تو کوچه.

-اخه....

+اخه و درد بی درمون، همینی که هست، یه فکری به حال خودت بکن

در حالی که با اون قدش که تا قفسه سینه من، به زور میرسید رفت و درو بست.
وات؟ الان من نباید عصبی میشدم و درو روش میبستم؟ این چه جورشه؟
چرا همه چیه زندگیه من برعکسه؟

پوف کلافه ایی کشیدم و دستمو تو موهایه پشم گوسفند مانندم فرو کردم، طبق عادت بین انگشتام چنگشون زدم.

الان چه غلطی بکنم؟ از کی پول بگیرم؟
اون صاحب کار دیوثم اگه سر اینکه به دختر چندشش نه گفتم اخراجم نمیکرد وضعم این نمیشد.

زنگ بزنم بابا پول قرض کنم؟ صد سال سیاه پول نمیده و فاز پدر روشن فکر بر میداره که باید بچش مستقل باشه.
به یورا زنگ بزنم؟ نه نه باز اون تخم جنشو میندازه به جونم کیه با اون اژدها دو سر سروکله بزنه.
به مامان زنگ بزنم؟ نه بابا میزاره کف دست بابا دهنم دوبل سرویس میشه.

با فکری که به سرم زد، سریع سمت اتاقم رفتم که چشمتون روز بد نبینه، یه سکندری جانانه خوردم و با باسن افتادم رو پارکتا.
چهار دست و پا سمت میز رفتم و گوشیو برداشتم.

وارد مخاطبینم شدم و دنبال 'ذغال کبابی شده' گشتم.
بعد از وصل شدن تماس در حالی که از فرت درد باسنم نفس نفس میزدم. محلت حرف زدن بهش ندادم.
-جونگین ... دیلدو دستته....ایییی....بزار زمین بیا اینجا

+چان؟ داری کون میدی مگه؟

-کاش کون ... ایی میدادمممم... اول صبح خوردم زمین کونم تخت شد

+هعی بمیرم داداش، یه ذره امید بود برات دوست پسر پیدا شه اونم دود شد رفت هوا.

-دهن گشادتو ببند بیا اینجا اوضاع قرمزه .

+اوه باز اون جغده پریود شده؟

-خوبه میگیری چی میگم. گمشو بیا اینجا ببینم چه خاکی تو سرم بریزم.

+رواله داداش ۱۰ مین دیگه اون جام.

------------------

خوب این اولین پارته و چون اولین بوکمه خودم میدونم ریدم به روم نیارید:)))

و اگر انتقادی جهت بهتر شدن قلمم هست با اغوش باز پذیرام.

پارت بعد دقیق نمیدونم کی پابلیش میشه...

Well....so....anyway

Pat And Mat In Real LifeWhere stories live. Discover now