فلانی فلافل میفروشد،
آقای بساطی بساط میکند،
ساقی ساق میفروشد،
همه آنان مهاجرند،
شهروندان شهر بیکارند،از همین مهاجران ناگذریند خرید کنند،
در نهایت شهردار دیده میشود که شهر را میفروشد!www.wattpad.com/celoarth
YOU ARE READING
جُمَلات
Spiritual♦️ پنجاه درصد بیان از من، چهل درصد درک و ده درصد منطق از شما. نه محتوا خنده دار است و نه گریه دار، لااقل سعی نویسنده این است که پایان هر جمله برداشت با شما باشد که جمله چه حالتی داشت. سپاسگزارم. ♦️ موضوع؛ روایتی از همه چیز ♦️ وضعیت آپلود ؛ ﴿کامل شده...
جمله پانزدهم
فلانی فلافل میفروشد،
آقای بساطی بساط میکند،
ساقی ساق میفروشد،
همه آنان مهاجرند،
شهروندان شهر بیکارند،از همین مهاجران ناگذریند خرید کنند،
در نهایت شهردار دیده میشود که شهر را میفروشد!www.wattpad.com/celoarth