جمله شصت و هشتم

11 3 0
                                    

پیرمرد با چشمانَش دختر را نگاه میکرد،
دختر فقط از جلوی پیرمرد درحال رد شدن بود،
کلا سه متر را باید رد می‌کرد،
برای پیرمرد این صحنه دو ثانیه طول کشید،
برای من یک دقیقه.

پیرمرد در ان دو ثانیه همه چیز دختر را دید،
من در آن یک دقیقه چیزی را ندیدم جز چشم پیرمرد!

www.wattpad.com/celoarth

جُمَلاتWhere stories live. Discover now