روزی با خودم گفتم،
ای کاش یک خبر خوب یا یک چیز مثبت به من برسد،
ناگهان نوزادی از آسمان،
به داخل دستم سقوط کرد،
رو به آسمان کردم و گفتم،
ای کاش از من قبلش میپرسیدی،
که خبر خوب چیست،
اکنون من به مردم راجب اینکه،
بدون همسر بچه دار شده ام چه بگویم،
فکر کردی مردم مانند آن دوران هستند که،
اسمش را مسیح بگذارم و ولش کنم برود!www.wattpad.com/celoarth
YOU ARE READING
جُمَلات
Spiritual♦️ پنجاه درصد بیان از من، چهل درصد درک و ده درصد منطق از شما. نه محتوا خنده دار است و نه گریه دار، لااقل سعی نویسنده این است که پایان هر جمله برداشت با شما باشد که جمله چه حالتی داشت. سپاسگزارم. ♦️ موضوع؛ روایتی از همه چیز ♦️ وضعیت آپلود ؛ ﴿کامل شده...