Frail State of Mind

55 15 0
                                    

از اون روز به بعد رفتار چانیول تغییر کرد. سعی می‌کرد مکالمه‌های بیشتری با رییسش برقرار کنه و این مسئله هم بکهیون رو اذیت نمی‌کرد. گرچه خودش تقریبا هرگز شروع کننده مکالمه نبود.

بیون بکهیون، قبلا توی هر اتاقی پر حرف‌ترین و پر سرو صداترین فرد جمع بود.

قبل‌تر، حتی قبل از ته‌یان، دور و بریای بکهیون اونو یه پسر پر انرژی و شاداب توصیف می‌کردن. برای اون سخت نبود با غریبه‌ها مکالمه ایجاد کنه، راجع به چیزای مختلف حرف بزنه یا حتی آواز بخونه.

شروع رابطش با ته‌یان کمی تغییرش داد. همسرش ترجیح می‌داد یه مرد موقر و ساکت کنار خودش داشته باشه تا یه پسر نوجوون و بازیگوش. عشق، بکهیون ترجیح می‌ده فکر کنه بخاطر عشق زیاد به همسرش خودشو تغییر داده بود.

بعدها برادرش یه بار بهش گفت اینجوری معلومه که بزرگ شده. مثل یه یه بزرگسال واقعی رفتار می‌کنه.

اما هیچ ربطی به بزرگسالی نداشت. بکهیون فقط سرخورده شده بود.

و حالا هم فقط خسته بود.

اون روز بعد از ظهر چانیول و بکهیون مشغول کار روی عکسا بودن و بیرون از خونه بارون شدیدی در حال باریدن بود.

"سیگارو امتحان کردم."

چانیول بدون اینکه نگاهشو از صفحه کامپیوتر بگیره گفت.

بکهیون لحظه‌ای دست از کار کشید چون نمی‌دونست چه واکنشی باید نشون بده.

براش دست می‌زد؟! دعواش می‌کرد یا سیگار بهش تعارف می‌کرد.

"خیلی بدمزه و بدبو بود."

"هیچکس به خاطر بو و مزه سیگار سمتش نمی‌ره چانیول."

بکهیون دوباره سرگرم کارش شده بود اما اینبار چانیول کاملا صندلیشو چرخوند تا با مرد بزرگتر صحبت کنه.

"پس چرا می‌رن سمتش؟"

بکهیون آهی کشید.

"بهت که گفتم. فقط خوششون میاد یا... چه می‌دونم فکر می‌کنن جالبه یه چیزی بین لبشون دود کنه."

"جالبه؟!"

"نمی‌دونم. به نظر من دودش دودش قشنگه."

اوایل از حرف زدن با چانیول خوشش نمیومد. یا توی ذهنش اینطور به نظر می‌رسید.

از اینکه کنار یه پسر جوون و کم تجربه که هیچی از زندگی نمی‌دونه بشینه و مدام به سوالاش جواب بده خوشش نمیومد.

یا شاید هم ته‌یان خوشش نمیومد.

زنش ترجیح می‌داد اونا بیشتر با زوجا و افراد بزرگتر معاشرت کنن تا دوستای جوون بکهیون.

(جونمیون استثنا بود.)

ولی ته دلش بکهیون از کنجکاوی همه جانبه چانیول بدش نمیومد. یه جورایی باعث می‌شد افکار همیشگی توی ذهنش از یکنواحتی دربیان.

I like it when you sleep, for you are so beautiful yet so unaware of itOnde histórias criam vida. Descubra agora