l
د.ا.دآنجلا
+ ممنون که باهام اومدی
الکس: باید مطمعن می شدم که حالت خوبه
+دیگه باید دوش بگیرمو سرکار برمالکس:راستش یادم رفت بگم که رابرت به خاطر سفر به دبی این یک ماه رو بهت مرخصی داده تا آماده بشی
شوکه به دهنش خیره شدم انتظار داشتم بگه شوخی میکنم اما هیچی نگفت
+یعنی.... یعنی میگی من این یک ماه رو خونه میشینم؟
الکس: اره باید خوشحال باشی
+ نه ... بی کار بودن برای من شبیه کابوسه باید با رابرت حضوری صحبت کنمالکس: صبح با کاترین و لوکاس رفت دبی هفته دیگه بر میگرده
احساس کردم ممکنه از عصبانیت منفجر بشم
الکس : بیا بشین هنوز بدنت به خاطر دارو ها ضعف داره
+ لطفا توی این موضوع دخالت نکن یادت باشه تو فقط شریک جنسی منی نه بیشتر توی زندگیم دخالتتتتنکننخودم از جیغی که زدم شوکه شدم
بلند شد و خیلی جدی گفت: من میرم
کتشو برداشت و از خونه بیرون رفت
خودمو روی مبل انداختم و با ناراحتی به خوراکی هایی که واسم خریده بود نگاه کردم ، واقعا مسئله کار نکردن واسم وحشتناکهجیغ کشیدم و سریع به سمت در رفتم ودر رو باز کردم
یهویی پرت شدم توی یه جای گرم و روی زمین افتادم
با تعجب سرمو بلند کردم با دیدن الکس گفتم: تو نرفتی ؟
الکس: آخخخخخ سرم+اوههه
سریع بلند شدم و دستشو گرفتم
توی دستش دسته گلی بود که من افتاده بودم روش و له شده بود
+ اوه ببخشید .... معذرت میخوام ،ندیدمت
بلند شد و گفت: چرا مراقب نیستییی
عصبانی بود احساس میکردم یه بچه کوچولو بی تربیتم که باباش دوستش نداره
سرمو پایین انداختم و گفتم: من ...من..
یهویی دسته گل له شده رو انداخت توی سطل آشغل و گفت: به هر حال میخواستم بندازمش دوربا شوک بهش نگاه کردم به سمت ماشینش رفت
+ الکس صبر کنبه سمتش دویدم و دستشو گرفتم
+ متاسفم
الکس : متاسف نباش ، من از تو بیخودی انتظار داشتم ، تو همینی کسی که به بقیه اهمیت نمیده و به فکر خودشهدر ماشینو باز کرد و نشست پنجره رو پایین کشید گفت: هر وقت احساس کردی میخوای از من استفاده کنی برای تخلیه انرژی زنگ بزن
بعد با سرعت رفت و من توی تنهایی موندم
با ناراحتی وارد خونه شدم و خودمو روی مبل پرت کردمد.ا.د الکس
+این دختره فکر کرده کیه ....؟ من اگه به خاطر اون قرار داد نبود حتی به کو...نش نگاه نمیکردم
رابرت با خنده گفت: پس که این طور
+ اگه بازم بخندی لپ تابمو خاموش میکنم
کاترین: فکر نمیکردم همچین دختر شیطونی باشه
+ اسمشو اشتباه گذاشتن در اصل باید لوسیفر باشه