تهیونگ گوشیش رو کنار گذاشت و برگشت که با کوک با بالاتنه لخت مواجه شد ، با چشمای گشاد شده یه کوک نگاه میکرد ، تهیونگ که حالا به پهلو خوابیده بود خواست نگاهش رو از کوک بگیره اما نمی تونست
اون هیکل عضله ای ، اون بازوهای بزرگ که جون میداد برای گاز گرفتن و در آخر شکم شیش تیکش
کوک روی تهیونگ خیمه زد و تهیونگ مجبور شد به پشت بخوابه ، تهیونگ ارتباط چشماشون رو قطع کرد و سرش رو پایین انداخت
کوک: دلبر کوچولو نمی خوای نگام کنی ؟
تهیونگ آروم سرش رو دوباره بالا آورد و یه چشمای کوک نگاه کرد ، کوک سرش پایین آورد و برای دومین بار لباش رو روی لبای تهیونگ گذاشت و شروع به بوسیدن لباش کرد
کوک تکیه اش رو از روی دستاش برداشت و روی تهیونگ خوابید اما تمام وزنش رو روی تهیونگ ننداخت و همزمان با بوسیدن لباش یکی از دستاش رو زیر لباس تهیونگ برد و آروم شکمش رو لمس کرد
تهیونگ هم چشماش رو بست و خودش رو به کوک سپرد تا هر کاری می خواد بکنه
کوک دستش رو از زیر لباس تهیونگ در آورد و سمت دکمه های لباس تهیونگ برد و آروم و یکی یکی باز کرد و لباسش رو کنار زد ، به بدنش نگاه کرد و از حرص دندون غرچه ای رفت ، تهیونگ با بغض گفت
تهیونگ: میدونم خیلی زشتن
کوک سرش رو نزدیک گوش تهیونگ برد و دم گوشش پچ زد
کوک: زیباییت غیر قانونی پرنسسم
و بوسه ای به لاله گوش تهیونگ ، بدنش رو کمی از تهیونگ فاصله داد ، کبودی های تهیونگ از زیر سینه هاش شروع میشد ، کوک از همون جا آروم شروع به بوسیدن کبودیا کرد
کوک لبای داغش رو روی بدن تهیونگ میزاشت و آروم کبودی ها رو می بوسید
تهیونگ: ا.... آلفا
تهیونگ بخاطر کارای کوک صداش میلرزید اما باید می گفت ، دوباره خواست چیزی بگه که
کوک: هییششش ، آروم باش قشنگم تا تو نخوای اتفاقی نمیوفته
و دوباره مشغول بوسیدن بدن تهیونگ شد و بعد از مدتی دکمه های لباس تهیونگ رو بست ، روی مارک رو بوسید
کنارش دراز کشید و آروم تهیونگ رو کشید داخل بغلش و روی سرش یه بوسه سبک گذاشت
( میدونم انتظار اسمات داشتید🤣🤣🙏)
تهیونگ: کوکی چ.....چرا ک....کاری نکردی؟
کوک: چون دوست دارم و دلم نمی خواد ناراحتت کنم
تهیونگ: چطور تو این مدت کم فهمیدی دوستم داری ؟
تهیونگ با لحن تمسخر آمیزی گفت ، کوک لبخندی زد و همون طور که موهای امگا رو نوازش میکرد گفت
YOU ARE READING
THAT IS MY OMEGA [Kookv]
Short Storyنام: اون امگای منه 💫 جونگکوک ، نامجون ، یونگی الفاهایی هستن که می تونن رایحه خودشون رو پنهان کنن پدر هاشون مدام اونها رو تحقیر می کنند و کتک می زنند جین ، تهیونگ ، جیمین امگاهایی هستند که توسط پدر تحقیر و کتک زده میشن و به دستور اونها مجبور با افرا...