Part⁴²

629 58 36
                                    

اسمات کوکوی

تقریبا ساعت 1 بود و از اتاق های دیگه صدا میومد
اونا با درتی تاک شروع کرده بودن ولی تهیونگ همچنان هفت پادشاهو خواب میدید

هرچند تهیونگ اونقدری معصوم بود که به کام بگه جیش پس شروع کردن یه درتی تاک صد در صد بی فایده بود

روی بدن کوچیکش خیمه زد و لب های سرخشو بوسید و بوسه هاشو سمت گردنش برد و روی گردنش کیس مارک میذاشت تا سعی کنه بیدارش کنه

ته: هومممم اهه

کوک: تا بیدار نشی ولت نمیکنم بیبی

ته: اَههه ولکن ددی

کوک: پاشو بیبی

ته: نمیخواممم

کوک: بچه دوست نداری؟

ته: چرا دوست دارم

کوک: پس پاشو بسازیمم

ته: بیدار شدمممم

جونگکوک دوتا از انگشتاشو به لوب آغشته کرد و روی سوراخ تهیونگ که قبل از بیدار شدن ته کاملا بدون پوشش بودکشید

کوک: بیبی

ته: بله ددی

کوک: دوست داری ددی اونقدر تو سوراخ خوشکلت خالی شه تا مطمئن بشیم که یه بچه تو شکم پنبه ایت کاشتم؟ هومم؟

ته: چرا اینجوری میگی خب معلومه ولی میخوای تو دلم جیش کنی؟

کوک: آههه بیبی معصوم من چرا دارم باهات درتی تاک میرم و فکر میکنم جواب میده؟

ته: ددی کندیییی انقد نمالللل

کوک: ببخشید بیبی

و یکی از انگشتاشو تو سوراخش فرو کرد

ته: آهههه ااااایییییییی آروووومممممم

کوک: هیششش الان خوب میشه بیبی هر وقت آماده بودی بگو

ته: باشههه ...حرکت کن ددی

کوک انگشتشو حرکت داد و همزمان دیواره های مقعدشو لمس میکرد و در تلاش بود پروستات بیبیشو پیدا کنه

ناله های تهیونگ هر لحظه بیشتر تحریکش میکرد

با ناله بلند و پر لذت تهیونگ روی همون نقطه با دو انگشت ضربه میزد و بعد چند دقیقه انگشتاشو در اورد

ته: آه ددی لطفا

کوک: الان یه چیز بزرگتر بهت میدم بیبی تایگر

و دیکشو واردش کرد تهیونگ با ناخنای بلند و تیزش کمرشو خراش میداد و بعد چند دقیقه جای پنجه هاش خون میومد اما به لذت اون لحظه اشون می ارزید

تو مقعد کوچیک کیتن زیرش ضربه میزد و هر لحظه ضربه هاش تند تر میشد

و تهیونگ بعد از حس کردن گرمای تو مقعدش روی شکمش کام شد

ته: خسته شدم ددیی

با نشنیدن صدایی از اتاقای دیگه تصمیم گرفتن بخوابن
و بعد تمیز کردن خودشو با دستمال کنار هم دراز کشیدن

کوک بدن تهیونگ رو نوازش میکرد و شل شدن بدنشو تو بغلش حس کرد و بعد خوابیدن تهیونگ بعد بوسیدن پشت کردنش و بوییدن عطر بچه گونش اونم به خواب رفت

هایییی
چطورید بیبی موچیاااا
مونی بعد گذروندن حدود دوهفته بدون فیلتر شکن برگشتههههه
شرمنده نبودم فیلتر شکن نداشتم تا طرم سرور بفرسته و اینا کلی طول کشید
بوراهه💜
𝖒𝖔𝖔𝖓𝖎𝖊

who are you really?Where stories live. Discover now