part 5

140 37 5
                                    

خانم مارکینز طاقت نیاورد غریزه یه مادرانش مجاب میکرد که با این چنین خشونتی منو کنار بزنه و استخون های نیمه پوسیده ی اون بچه رو بین دستاش بگیره و جیغ سابقش رو با سرازیرشدن اشکها از ‌روی چهرش ادامه بده
پاکت نامه رو داخل جیبم گذاشتم و با برگشتنم به داخل خونه با مرکز برای چندین نیروی کمکی و حضور پزشک قانونی تماس گرفتم

روز بعدی 10نوامبر

این پرونده هم به انبوه پرونده های باز کلاغ اضافه شده بود
و هنوز هیچ ردی از کلاغ و هویتش نداشتیم
حتی نامه هاشم فقط به درد تیم پزشک قانونی میخورد
بین افکارم غرق شده بودم که صدای زنگ تلفن رشته ی افکارمو از هم برید و با جواب دادنش متوجه یه پرونده ی  جدید شدم
قتل دو دختر نوجوون...افرادی که دیدنش برای توصیفش از کلمات تهو اور و بدترین صحنه ی زندگیشون استفاده کردن ولی حداقل با فهمیدن اینکه قربانیا دو دختر بودن مطمئن میشم
که کار کلاغ نیست
با بلند شدنم از سرجام کت مشکی رنگمو روی شونه هام میندازم و بعد ازینکه از ساختمون خارج شدم تصمیم گرفتم پیاده خودمو به محل حادثه برسونم بین تموم مسیر ذهنم درگیر کارا و نامه های کلاغ بود اون تموم ریکشنای منو همیشه وقتی نامه هاشو میخونم میدونه
هربار یه قدم جلو تره...یعنی واقعا ممکنه که بین افسرا یه جاسوس داشته باشه با رسیدنم از فکر کردن به کارای کلاغ دست کشیدم
طبقه ی سوم از یه اپارتمان شش طبقه ای بود
بعد از دیدن صحنه قتل چیزی که منو شوکه کرد دهنای پاره یِ اون دو دختر و قطرات خونی که از هر دو جسدِ آویزون شده از سقف چکه میکرد نبود
نامه ای بود که همیشه از کلاغ می‌دیدم
و اولین بار بود که کلاغ قربانی خانم داشت
و حتی نه یکی
دو نفر...مثل همیشه یسری از افسرا قبل از من اونجا بودن
با نزدیک شدنم به پاکت نامه ایه که کف زمین با فاصله از هر دو جسد افتاده بود به ارومی بردارشتمش و با باز کردنش نگاهمو به کلمات دوختم...
.
.
‌.
.
.
.
.
.
.
.
‌.
.
.
.
خب معذرت میخوام اگه این پارت کوتاه بود  عمیقا دردمندم و سرم به دست تایپ کردم
امیدوارم بپسندین عازیزانم برای پارت بعدی جبران میکنم🫶

Crow-VkWhere stories live. Discover now