part 13

76 12 0
                                    

میدونستم بعدش با ناراحتی کوک مواجهم
ولی خب طی این چند سال اغوا کردن افرادی که بهشون نیاز دارم رو حسابی یاد گرفته‌ بودم
دستامو به نرمی دور پهلوهای ظریف لارا حلقه کردم و با نزدیک کردن لبام به لاله گوشش زمزمه وار کلمات رو به لب اوردم
-میدونی که خوب بلدم جوری که دوست داری برات جبران کنم درتی رز¹
لبخندی به پهنای صورتش روی چهره اش ظاهر شد
~اوهووو خوشم اومد پسر
ذوق زده تو هوا پرید و با دیدن کوک نیشخند زد
~یکی از پسرام گفته بود همراه داری ولی نگفته بود که مثل یه ستاره وسط بار میدرخشه
با نزدیک تر شدنش به کوکی ابروهام کمی تو هم رفت و دنبالش حرکت کردم که متوجه چهره پر از شیطنت و ابروهای بالا رفته کوک شدم
-ببین جئون...
با کشیده شدن بدن ظریف لارا تو بغلش اخم روی چهرم غلیظ تر شد که صداش از بین شلوغی و سر و صدا های بار بگوشم رسید
+شما اره ما اَخ جناب کیم؟
خندید و از لارا فاصله گرفت
+خب حالا چی
انگشتای ظریف لارا روی موهای کوک‌‌ کشید
~اقای بی گفت امشب نمیاد بار خوشگلا
میتونم بهتون یه اتاق بدم که این هزینتونو بیشتر میکنه یا میتونین برین خونه و منتظر تماسم باشین که اینم هزینه داره
خب کدومش؟
-میریم خونه ولی دوباره میایم نیازی به تماست نیست
شونه ی کوک‌روی با یکی از دستام تو بغلم گرفتم و همراهش از فضای پر از دود شلوغ بار خارج شدیم
-زنیکه عوضی
زیرلب زمزمه کردم که صدای بلنده قهقه های کوک گوشامو نوازش کرد
+چیه ویکتور نکنه حسودیت شده
مگه خودت نبودی که اول اون زنو تو بغلت گرفتی ؟
-خب من مجبور بودم
دوباره با همون لحن سرد که احساس دلخوری و غم ازش می‌بارید زمزمه کرد
+درسته منم مجبور بودم حالا بحث بیخود نکن باید مدرک و اطلاعات بیشتری راجب این آقای بی پیدا کنیم اون دختره لارا گفت اسمش بلیستره نه ؟
-اره و فکر نمیکنم آدمای زیادی با این اسم توی لندن باشن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
1:خب اینجا قراره یه معرفی راجب لارا داشته باشیم
شاید ندونین لارا هم یه قاتله و بیشتر قتل هاشو تو باری که مالکش خودشه انجام میده
روش قتل لارا به این صورته که قربانیشو تا روی تخت میبره و بعد از یه رابطه طولانی جونشو میگیره همیشه لباس قرمز به تن داره و به همین دلیل معروف به درتی رزdirty roses یا همون رز کثیفه

منتظر ووت و کامنتاتونم ومپایرا🫶

Crow-VkWhere stories live. Discover now