part 15smut

100 8 0
                                    

شب قبلی که حاوی فسق و فجوریه که نوشتم ولی نمیخوام گردن بگیرم که نوشتمش

باکسرشو پایین کشیدم و با برخورد دیک سخت شدش به پوست صورتم لیسی به کلاهکش میزنم
-قرار بود من تاپ باشما
از سر جاش بلند شد و با تکیه دادن دستاش به پشتی مبل جوری که باسنشو بیشتر نمایان کنه نشست و با نیشخند روی لباش به من خیره شد
+زودباش جئون منتظر دعوت نامه ای؟
خیلی عجیب بود چون ویکتوری که من میشناختم معمولا زیاد با باتم بودن روی تخت راحت نبود
ولی سعی کردم بیخیال شم و اینبار بعد این همه مدت انجامش بدیم
با گرفتن پهلوهاش بین حصار انگشتام
محو بدنش شدم
تتوی کلاغی که بال های بلندش تموم کمر و شونه هاشو پوشونده بود و پرای ریز و درشتی که ماهرانه تا روی باسنش کشیده شده بود رو نوازش کردم
-ویکتور تو این چندسال برای بقیه هم جبران کردی؟
صدای نیشخند بلندش به گوشم رسید و می‌تونستم گوشه ی بالا رفته ی لبشو از بالا ببینم
+اگه نه بگم دروغ گفتم
-خب باید برات ثابت بشه که تو متعلق به منی جناب کلاغ مگه نه؟
این بار خنده های گوشامو نوازش کرد
+البته کاراگاه اگه لطف کنی شروعش کنی خوشحال میشم بدونم متعلق به کیم
دوتا انگشتامو بین لبام کشیدم و با خیس کردنشون به ارومی روی ورودیش کشیدم و با وارد کردنشون درودن حفره ی داغش با حرکت قیچی مانندی عقب و جلوشون کردم
صدای ناله ی شیرینش بعد مدتها به گوشم رسید
+ممم جئون انگشتات تا ابد بهترینن ولی خودت اه عوضی آرومتر
با بیرون کشیدن انگشتام دیگه دیکم این پارچه های فاکی دورشو تحمل نمیکرد
پس با پایین کشیدن شلوار و باکسرم از حصار دورش ازادش کردم
حالا دیکم بود که جایگزین انگشتام میشد
انگار تشنه ای بودم که چندین سال توی کویر زندگی کرده
مثل یه ماهی بدون دریا
و اقیانوس من مرد روبه روم بود
باید برای شروع اروم پیش میرفتم
ولی ناخداگاه دیکمو محکم داخلش میکوبیدم و بعد از چند دقیقه صدای سمفونی ناله هامون بود که تموم فضای خونمو پر میکرد
با عوض کردن پوزیشنمون روی مبل نشستم و اینبار اون بود که روی دیکم خودشو تکون میداد
+هومم چیه جئون اه...خوب میدونم چقد عاشقشی
با کامت پرم کن من خیلی دلتنگ ترم
بی طاقت داخلش کام میشم و به تیله های نمناک از اشکش خیره میشم
قطرات کامش روی عظلات شکمم غلط میزنن و با حلقه دستاش دور گردنم  منو تو بغلش گرفت
+بار بعدی نوبت منه
کوتا میخندم و با بیرون کشیدن دیکم محکم تو بغلم فشارش میدم
بلند شد و با صاف ایستادنش پیراهنمو برداشت و باهاش شونه هاشو پوشوند
+ خسته م کوکی خوابم میاد بریم ؟
-البته.

Crow-VkWhere stories live. Discover now