Spark [ Sirius⁵ ]

24 7 10
                                    

سهون به آسمون نگاه میکرد، قطره‌ی اشکی از چشمش ریخت، روی گونه هاش لغزید و به سمت زمین رفت.

اونجا، در فاصله‌ای دور از شمال، یک ستاره‌ی خاص حتی بیشتر از ستاره های اطرافش میدرخشید. نسبتاً تنها به نظر میرسید، اما با این وجود زیبا.

و همونطور که سیریوس انتظار داشت،

سهون میدونست.

SIRIUSМесто, где живут истории. Откройте их для себя