part 7(kv)

559 67 5
                                    

تهیونگ با ترس از کوک که کنترلش و دست آلفاش داده بود نفس نفس میزد و قفسه سینش بالا پایین میرفت.پاهاشو تو خودش جمع کرد و تا میتونست منغبض شد. گرگ خون خالصش و برای اولین بار ملاقات میکرد و اون از خیانت امگاش با خبر بود.

+ممممم..

آلفا که به بدن کوک غالب شده بود با چشمای آبی لاجوردی امگاش رو بررسی کرد و راحیه اش و ازاد کرد. کنار تهیونگ نشست و تو چشماش زل زد.

-مارک آلفاتو نمیخای؟

تهیونگ میخاست از خودش در برابر آلفایی که مشخصا قصد دریدن گلوش و داشت دفاع کنه ، اما گگ این اجازه رو بهش نمیداد.آلفا گگ و از دهنش در اورد‌

-به دهنت نمیومد وگرنه نمیخوام صدای نفس کشیدنتم بشنوم.
پاهاتو باز کن

بدن امگا میلرزید اما نه از سرما. استرس! غرورش اجازه نمیداد که کارش رو برای الفا توجیه کنه اما امگای درونش بدجور دلش میخواست خودشو برای الفاش لوس کنه. پاهاشو باز کرد و‌ مظلومانه آلفا رو نگاه کرد.

+آلفا؟

مرد لبخندی عصبی ای زد و انگشت اشاره اش رو روی لبای تهیونگ گذاشت.

-ششش. مگه نگفتم نمیخوام صداتو بشنوم؟
نکنه میخای گگ و برگردونم؟

امگا سرشو به طرفین تکون داد و حرف آلفا رو رد کرد. آلفا بدن تهیونگ رو رصد کرد و لبشو با لذت لیس زد. دستشو جلو اورد و سینه های پسر و دست گرفت.

-چه بدن کردنی ای داری..

مرد لباساشو در اورد و برهنه وسط تخت نشست و دستای امگاش رو باز کرد و پسر و به شکم روی پاهاش خوابوند. دوتا از انگشتاشو بزور توی دهن امگا برد و بعد از کمی خیس شدنشون بیرون کشید.

-توی اون زمانی که کوک نبود به نیومن دادی امگا؟ اگه اره بگو گشادت نکنم

تهیونگ تیر کشیدن قلبشو حس کرد. میتونست تنفر و توی حرکات الفاش ببینه. چرا شانس نداشت که حداقل الفاش دوستش داشته باشه؟

+بس کن

بین دو لپ بوتش و باز کرد و نگاهی به سوراخ جمع شده اش کرد و برخورد دیکش با شکم پسری که رو پاهاش خوابیده بود و حس کرد. انگشتاشو به سوراخش فشورد و کمی چرخوند‌.

-حالا که فکر میکنم خودت انجام بدی برام لذت بخش تره

انگشتاش و بیرون ‌کشید و ضربه محکمی به باسن پسر کوبید. هر حرفش به خاطر سلطه زیادش روی امگا و استفاده شدن از صدای سلطه گر گرگش فشار زیادی رو به تهیونگ وارد میکرد.چرا فقط عادی حرف نمیزد؟

-میخوام بری جلوم و خودت و انگشت کنی عروسک.

تهیونگ اخم پررنگی کرد. میخواست مخالفت کنه ولی نمیتونست. محض رضای خدا حتی امگاهای دیگه ام نمیتونستن روی صدای گرگ مرد نه بیارن چه برسه تهیونگ که مارکش و داشت.

Black berryWhere stories live. Discover now