"65"

99 13 21
                                    

Jk pov:

_چییی؟؟ به چه جرئت به موهات میخوای دست بزنی.

کش رو بهم پس داد.

_ببندشون

نیم نگاهی بهش انداختم.

-کوتاهش نکنم؟

کشو ازش گرفتم و بدون اینکه موهامو ببندم تو دستم گرفتمش.

_نه... معلومه که نه. در حد مرگ خوشگلت کرده.

با خنده گفت و دوباره دستش رو توی موهام کشید.

لبخند محوی زدم و سر تکون دادم

-نمیکنم.

با اومدن اس ام اس‌ آدرسی که وکیل برام پیدا کرده بود رو خوند و من وارد جی پی اس کردم.

_چه سریع! احتمالا اگه جیمین هیونگ بفهمه توی دستگاهش یه جاسوس برای وکلا داره سکته میکنه.

_آدرس برای کدومشونه؟

آروم خندیدم و ماشینو روشن کردم

-احتمالا وانگ

_احتمالا؟ پیام های منو هم اینقدر با دقت میخوندی!

ته همونطور که سعی میکرد کاامل چشمشو برام بچرخونه، گوشی رو از توی جا لیوانی برداشت و دوباره چک کرد.

_هوم درسته وانگ بود. میبینی یه وقتا حدس هم خوبه.

گفتم: باید بدونیم راجع به چی باهاش حرف بزنیم و راضیش کنیم بیاد دادگاه.

با اطمینانی که عاشق بودنش توی ته بودم دستشو روی پام گذاشت: این کاریه که انجامش میدیم!

ـ ممنون.

خیلی شیک و نه در واقع طبیعی نشسته بود و سرشو بزرگ منشانه تکون داد. نتونستم نخندم و اشاره کردم:

چه عجب خوب نشستی..

_ دارم بزرگ میشم احتمالا.

دوباره دستش رو آرومتر توی موهام کشید.

_ میخوام حداقل الان شبیه ادم بزرگا باشم تا به حرفم گوش بدن.. دیدی وکیله چه حالی کرد. حالا فک کن از پشت شیشه ی ساختمون میدید من با یه وضع نابودی روی توام.

با جدیت اما چشم هایی که میدونستم مهربونی توشون رو میبینه گفتم: لازم نیست به خاطر کسی خودت نباشی. تو هم جدی هستی هم میتونی پاهات رو روی پای من بزاری!

هومی کشید ولی بعد پیشنهاد داد: نظرت چیه اینبار من پشت فرمون بشینم؟

پیشنهادش شیرین بود ولی نمیخواستم اذیت بشه. اول آخر این کار برای کمک به لی بود و تا اون سر شهر حداقل یک ساعت ترافیک فقط داشتیم.

بیشتر اصرار کرد: علنا باید تا اون سر شهر بریم.

-واقعا میخوای؟

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Apr 17 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Revuer [kookV, yoonmin]Where stories live. Discover now