«PART 11»

239 63 47
                                    

فردای اون روز تهیونگ تنها کسی بود که از خواب بیدار شده

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

فردای اون روز تهیونگ تنها کسی بود که از خواب بیدار شده.
اولش تعجب کرد؛ ولی بعد از کمی فکر کردن تماس دیشبش رو با پسر کوچکتر به یادآورد.‌
اونها درگیر یک آخر هفته کاپلی بودن.

دوش گرفت و احساس میکرد توان شروع یک روز جدید رو داره؛ اما نه با شکم خالی.
خوشبختانه هم تست تازه و مربا داشت و هم کلوچه و از طرفی مطمین بود، صبحانه‌اش رو می‌تونه با کمال آرامش هضم کنه چون نه خبری از کلاس آنلاین و نه سرکله زدن با جائین احمق.
همیشه بر این نظر که این مرد آی‌کیو پایینی داره.
فقط باید چند پروژه جدید که به دستش رسیده رو برسی و نمره کلاسی رد می‌کرد، همین.

نون تست رو توی تستر می اندازه تا جای که هم گرم و خوب برشته بشه.
قهوه درست کرد و با بوی نان برشته متوجه ضعفش شد.
حجم زیادی از مربای توت‌فرنگی رو، روی نونش مالید و گاز بزرگی میزنه.
طعم شیرین و دونه‌های ریز و کمی سفتش سرحالش میاره به طوری که حس می‌کنه، دنیای اطراف رو زیباتر می‌بینه.

می‌جوید و تایپ میکرد.
می‌نوشید و نظریه اینکه دانشجو‌هاش از اول ترم تا الان حتی یکبار به حرفاش توجه نکردن، بیشتر توی ذهنش رنگ می‌گرفت.
گاها جملات و حتی تصویرهای تکراری میدید که احتمال میداد منبع اینترنی مقاله‌ها تصادفا یکی در اومده.
دانشجو‌ها گاها فکر میکردن خیلی باهوشن درحالی که جز یک ابله در دید استادشون صفت دیگه‌ای بهشون نمی خورد.

دقیقا زمانی که نمره دهی به پروژه دوم به پایان رسید، کلید توی قفل چرخید.
در باز و بسته و کمی بعد لانا باموهای فوق العاده آشفته و صورتی سفید نمایان شد:«سلام، تهیونگااا!» و کلید ماشین رو، روی کانتر می‌اندازه.

کیم با دیدن حال نزار دخترش احساس میکرد لقمه تست تبدیل به سنگ غیرقابل جویدن شده.
_:«آسپرین توی کشوئه، بهتره یه دوش هم بگیری، سوپ می‌خوای؟»

چشمای دختر به شدت قرمز بود.
سخت سر تکون داد و انگار همین الان‌هاست که بالا بیاره و آشپزخانه رو به گند بکشه.
کم‌کم حالت هاش تهیونگ رو نگران میکرد.
وقتی جوان بود و خرخره مست شدن رو تجربه کرد و می‌دونست روز بعدش چه عذابیه.
با لحنی پر تاسف گفت:« تو خیلی الکل مصرف می‌کنی، به نظرت زیاده روی نیست؟ خودت از این حالت‌ها خسته نشدی؟»

«𝐍𝐎𝐕𝐄𝐋𝐈𝐒𝐓|ناولیست»Where stories live. Discover now