ꪶChatꫂ
11.11 PM
Taehyung:
کوکی~Taehyung:
تو خوابی؟Taehyung:
من حدس میزنم،تو هنوز یه بچه ای 3:Kookie:
من بچه نیستم!Taehyung:
تو برایه من هستی♡Taehyung:
تو داری چیکار میکنی؟Taehyung:
یح!ساعت رو دیدی؟قبل از 11 pm؟11.12pm
Kookie:
تکالیف شبKookie:
خب که چیTaehyung:
تو دیر میخوابی!من نمیخوام که تو مریض بشیTT^TTKookie:
و از کی تو نگران من شدی؟Taehyung:
از وقتی شروع به حرف زدن♡Taehyung:
درضمنTaehyung:
اسم اصلیت چیه؟Taehyung:
من از همون اول تو رو کوکی صدا میکردم بدون اینکه معنیش رو بدونم:/Kookie:
اسمم....Kookie:
جونگوکه...Taehyung:
جانگ کوک....میشه....Taehyung:
و الان معنی میدهKookie:
...Taehyung:
اسمت کیوته!!♡-♡Kookie:
اینطوری صدام ،نکن من زشتم!Taehyung:
اینطوری نگو تو بچه ای ㄱ.ㄱKookie:
هرچی...11.14pm
Taehyung:
بگذریم...Taehyung:
امیدوارم به زودس ملاقاتت کنم جونگکوکی!! 3:Kookie:
تو نیستی...Kookie:
من میخوام صبر کنم!!Kookie:
*چشمک زدنلذت ببرین^^
پارت بعدی 5 تا ووت 10 تا نظر ^^
بوص
YOU ARE READING
C h a t VKOOK-''|COMPLETE|
Romance(Persian translation) اون فکر میکرد که هیچ کس اونو دوست نداره و هیچ کس دوست نداره با اون هم صحبت بشه. تا روزی که از یک شخصی مسجی دریافت کرد و البته اون پیام برایه یک شخص دیگه ای بود. +Vkook رنگکینگ bangtanwords #11 و vkook #83 * این فیک با...