ꪶChatꫂ
31 دسامبر
07.15 AM
Taehyung:
امروز میای دیگه؟Taehyung:
الان حالت خوبه؟Jungkook:
هومم...فکر کنم...؟Jungkook:
من هنوز دارم تلاش میکنم که از تخت بیام بیرون.Taehyung:
اون کونت رو تکون بده و یادت باشه تو قول دادی:)07.16 AM
Jungkook:
کدوم قول؟Jungkook:
اوهJungkook:
اون...Taehyung:
یححTaehyung:
بهتره منو نپیچونی ;)Taehyung:
من از خیلی وقت منتظر این روز بودم.Taehyung:
همین><Jungkook:
ولی هیونگ...Taehyung:
ولی و اما نداریم !! ;A;Taehyung:
من اهمیت نمیدوم تو قراره چی بگیTaehyung:
من اهمیت نمیدونم تو قراره درباره چی فکر کنیTaehyung:
تنها چیزی که بش اهمیت میدم اینکه امروز قراره تو رو ببینم07.17 AM
Jungkook:
من میترسم...Jungkook:
من همیشه کلمات غیر رسمی به تو میزدمJungkook:
و دیدن تو به حظور...Jungkook:
باعث میشه تو تویه کل زندگیت از من متنفر بشی...Jungkook:
دونستن این باعث میشه اعتماد به نفسم رو از دست بدم...Jungkook:
من حس میکنم تویه گودالم...
(منظورش گیج شده^^)Taehyung:
جونگ کوکیJungkook:
من باید از این به بعد تمرین کنم از اونجایی که من حتی به سالمندان هم احترام نمیزارم.Taehyung:
جونگ کوکیTaehyung:
به من گوش بده.Jungkook:
اوکی...معذرت میخوام.Taehyung:
تو نخوندی که من چی گفتم؟Taehyung:
من.اهمیت.نمیدوم.در.کلTaehyung:
دیدی؟Taehyung:
من اهمیت نمیدمJungkook:
....Jungkook:
هیونگ...Jungkook:
میدونی من الان دارم گریه میکنم.Jungkook:
من اندازه فاک استرس دارمJungkook:
ببخشید...ببین؟من هیچ وقت نمیفهمم چر اونو تایپ کردم.Taehyung:
جانگ کوکیTaehyung:
فقد دوتا چیز07.19 AM
Taehyung:
تو به مدرسه میریTaehyung:
و ما همدیگه رو ملاقات میکنیمTaehyung:
تنها کاری که تو قراره انجام بدی:)Jungkook:
تو این موقعیت...Jungkook:
از اون لبخند نفرت انگیز استقاده کنیJungkook:
حالت درونیت نشون میده واقعن از من بدت میاد؟Taehyung:
فکر کنم من باید حتمن تو رو لمس کنم که چطور اونو خوندیTaehyung:
تو معنی جمله "من اهمیت نمیدم رو"هنو یاد نگرفتی!Taehyung:
مدرسم داره دیر میشه D:Taehyung:
تو مدرسه میبینمت:)Jungkook:
هیونگ...Jungkook:
گاددJungkook:
.....______
پارت بعدی 35 ووت
پارت عاخره پارت بعدی...
مممون بابت 1k ووت و لطفن ب فیک جدید هم سر بزنید ووت یادتون نرهhttps://my.w.tt/FjmiMU9DmZ
YOU ARE READING
C h a t VKOOK-''|COMPLETE|
Romance(Persian translation) اون فکر میکرد که هیچ کس اونو دوست نداره و هیچ کس دوست نداره با اون هم صحبت بشه. تا روزی که از یک شخصی مسجی دریافت کرد و البته اون پیام برایه یک شخص دیگه ای بود. +Vkook رنگکینگ bangtanwords #11 و vkook #83 * این فیک با...