ꪶChatꫂ
07.52AM
Taehyung:
صبح شده*Taehyung:
تو مدرسه میبینمت!Taehyung:
من امروز باید پیدات کنم 3:<Taehyung:
میبینمت 3:<Jungkook:
تا اینکار رو نمیکنی...Taehyung:
انجام میدم!Jungkook;
من امروز نمیرم مدرسهTaehyung:
صبر کن چی؟؟Jungkook;
پام رو شکوندم.07.53AM
Taehyung:
ناموسی؟!?!?Taehyung:
چ_چطور?!?Jungkook:
از پله ها افتادم...Jungkook:
جایی برایه نگرانی نیست.Taehyung:
چطود میتونی بگی "جایی برایه نگرانی نیست"؟!Jungkook;
چون جایی برایه نگرانی نیستTaehyung:
تویه بچه!TT^TTTaehyung:
من از ترس الان میمیرمTaehyung:
تو باید استراحت کنی،اوکی؟Taehyung:
بخواب یا فقط گیمز بازی کنTaehyung:
هیچ کاری نکن به پات فشار بیادJungkook:
اوپسسسJungkook:
من فقط تازه از رویه صندلی افتادم.Taehyung:
تو!!!!!!خونده شده 07.54Am
______
خب این هم سوپرایز آخر شبی-.-
خب این سه پارت رو 20 تا ووت بدین^^
هر کدوم 20 نا منظورم وگرنههه پارت بعدی بی پارت بعدی^^
خب دگ بوص
فالو یادتون نره
و خب داریم ب آخرایه چت میرسیم
یه کتاب دوم هم داره چت...ولی به نظر خودم زیادی جالب نیست کتاب دومش...
یونمین هم اضافه میشه....
الان اگر دوصت دارید ترجمش میکنم-.-
نظرتون رو پس حتمن بگید اوکی!؟
BINABASA MO ANG
C h a t VKOOK-''|COMPLETE|
Romance(Persian translation) اون فکر میکرد که هیچ کس اونو دوست نداره و هیچ کس دوست نداره با اون هم صحبت بشه. تا روزی که از یک شخصی مسجی دریافت کرد و البته اون پیام برایه یک شخص دیگه ای بود. +Vkook رنگکینگ bangtanwords #11 و vkook #83 * این فیک با...