ꪶChatꫂ
12.12pm
Taehyung:
جونگ کوکیTaehyung:
احیانن تو راه رفتن به کافیتریا نیستی؟Kookie:
سعی نکن منو پیدا کنی...Taehyung:
پس تو برنامم رو میدونی هاها 3:
(بندا از دیوانگی ته ب سطوح عامده ام-_-)Kookie:
دیگه چی.-.Taehyung:
من واقعن ساندویچ و شیر موز دوس دارم 3:Kookie:
آم...منم همین طور...Taehyung:
و بعدش هم بستنی توت فرنگی بخورم!!12.13PM
Kookie:
گاد...Kookie:
منم همین طور...Taehyung:
ما تو خیلی چیزا باهم مشترکیم(*○*)!!Kookie:
حدس زدم...Taehyung:
تا کی میخوای خودت رو از من پنهون کنی؟TT^TTTaehyung:
من همیشه تعجب میکنم که چشکلی هستی :(Kookie:
تو میخندی بعد از این که منو میبینیKookie:
مثل بقیه دوستام که این کار رو کردنKookie:
همه منو یه بچه میبیننTaehyung:
چرا اونا این کار رو کردن :○؟؟Taehyung:
من مطمعنما تو کیوتی!!Kookie:
من خوشحالم که تویه یک همراه خوبی،من و همکلاسی هام هیچ وقت بحث نمیکنیم ولی من از این متنفرم که اونا شروع میکنن به خندیدن چون اونا فکر میکنن من نباید به دبیرستان میمومد.12.14Pm
Taehyung:
کوکی...Taehyung:
خودت رو به من نشون بده...Kookie:
نه الان،لطفن...Taehyung:
امیدوارم به زودی همو ببینیم...Taehyung:
دوست دارم:).... message not sent_______
لذت ببرید^^
YOU ARE READING
C h a t VKOOK-''|COMPLETE|
Romance(Persian translation) اون فکر میکرد که هیچ کس اونو دوست نداره و هیچ کس دوست نداره با اون هم صحبت بشه. تا روزی که از یک شخصی مسجی دریافت کرد و البته اون پیام برایه یک شخص دیگه ای بود. +Vkook رنگکینگ bangtanwords #11 و vkook #83 * این فیک با...