>Envy<

2K 293 42
                                    

Seh pov

کم کم چشمام باز شد ...سنگینی روی دستم که حاصل بیدار شدنم بود داشت تکون میخورد ...اتاق روشن بود احتمالا باید روز شده باشه کمی چشمامو چرخوندم.نگام به لوهان افتاد..روی دستم خوابیده بود..خاطره های دیشب داشت تو ذهنم مرور میشد..خنده ای کردمو پتو رو از روم کنار زدم..سریع بلند شدم خیلی اروم از اتاق رفتم بیرون تا لوهان از خواب بیدار نشه...سریع پریدم تو دستشویی..دستشویی کفاف کاره دیشبو نمیداد ترجیح دادم دوشو باز کنمو یه راس برم زیره دوش..به 5 دقیقه نکشید بدون حوله باکسرمو پوشیدمو دره حمامو باز کردم

_یا خدا

با دیدن لوهان پشت دره حموم که داشت میخندید پریدم بالا و دستمو رو قلبم که داشت تند تند میزد گذاشتم

+سلام..صب بخیر

کمی که نفسم جا اومد سری تکون دادم

_صب بخیر

لبخندی زدو نزدیکم شد

+تنهایی رفتی حموم؟

خنده ای کردمو گفتم

_ببخشید بی اجازت از حموم استفاده کردم اما...دیشب...اخه

خنده ای کرد هولم داد تو حموم و باکسرشو جلوی چشمم که تنها چیزی بود که از دیشب برش بود در اورد...سریع رومو کردم اونور..دستی خورد پشت شونم

+اجوشی..نمیخوای حموم کنی؟

همونطور که از دیدنش تفره میرفتم گفتم

_من حمام کردم..میتونی خودت حموم کنی

و سریع قدمامو تند کردم که از حموم بزنم بیرون

+قبل از این که بری قفل حمومم چک کن

چشمام گرد شد سریع دستگیره درو کشیدم ..لعنت بهش..شک نداشتم لوهان یه شیطانه که تو جلد یه پسره فرشتس البته فقط از نظر زیبایی

همونطور که روم اونور بود گفتم

_میشه درو باز کنی؟

صدای رو دره گوشم احساس کردم

+انقد ازم خجالت میکشی؟

بوسه ای روی گردنم از پشت کاشتو گفت

+دیشب اونقدرام خجالتی نبودیا

و خنده ای کرد و از این حرفش قرمز شدم

_خب..

+میشه باهام حموم کنی؟..لطفا

نمیتونستم این لحنشو نادیده بگیرم..از یه طرفیم خب یه جورایی حموم کرده بودم گفتم

_خیلی خب..من بر میگردم..اما لطفا برو تو وان تا بیام

+اووکی

با ذوق گفتو رفت تو وان که الان کاملا پر شده بود..از صدای اب فهمیدم که الان داخله برگشتمو چشمامو نیمه باز کردم دیدم کاملا تو وانه

🍭دردسر شیرینWhere stories live. Discover now