7

436 57 8
                                    

دختر چشماش رو باز کرد و با حس جسم تخت و اشنایی زیر سرش همون طور موند

نمیخواست یونگی رو بیدار کنه اما از طرفی هم نمیتونست جلوی شیطنت هاش رو بگیره

تکون ریزی خورد و انگشت های باریک و کشیده ی سفیدش رو دایره وار روی شکم یونگی که زیر سرش بود حرکت داد ... تا اینکه دست مردش رو روی موهاش حس کرد

بدون هیچ حرکت اضافه ای گفت

" بیدارت کردم ؟ "

یونگی همچنان که موهاس و نوازش میکرد جواب داد

" نه بیدار بودم "

زن دستش رو روی تتو های یونگی کشید و با پوزخند گفت

" به خاطر اینا دیشب دیر کردی !؟"

" اوهوم "

زن نفسی از روی اسودگی کشید جا به جا شد روی شکم یونگی خزید دستش رو داخل موهای رنگ شدش برد و با لبخندی اروم گفت

" خیلی خوشگل شدی ! "

یونگی دستش رو دور کمر زن حلقه کرد و اون رو به خودش فشار داد
زن متقابلا صورت یونگی رو با دستاش قاب کرد و اروم لباش رو به لبای یونگی چسبوند

توی چشمای هم دیگه خیره شده بودن و هم میبوسیدن و گه گاهی خنده های ریزی بین بوسه خوسشون داشتن

با صدای زیادی از هم جدا شدن و شروع به خندیدن کردن ...

بعد از تموم شدن خنده هاشون زن روی  شکم یونگی نشست

دستی بر روی تتو طرح گرگ که روی شکم و پهلو عضلانی یونگی بود کشید و قیافه متفکری به خودش گرفت

و یونگی به صورتش خیره شد تا سعی کنه فکرش رو بخونه اما وقتی لبهاش رو به صورت غنچه طوری در آورد یونگی چشماش رو چرخوند

با همون لب های غنچه شده گفت

" منم یه دونه ازینا میخوام "

و بعد به پشت رون هاش اشاره کرد

" درست همینجا "

یونگی خنده بلند و صدا داری کرد و گفت

فکر نمی کنی یکم برای این کارا پیر شد... "

و همین حرفا برای اینکه زن بالشت کنار سرش رو بردارا و محکم به صورتش بکوبه کافی بود

" به کی میگی پیر بچه پرو هان ؟ "

یونگی تغریبا هولش داد و پا به فرار گذاشت و البته که زن نمی خواست بیخیال شه ... پس رو هم بالشت به دست ، به تعقیب یونگی پرداخت ...

تغریبا همه جای امارت به پر یکی شده بود اما زن همچنان دست بردار نبود

" عزیزم لطفا بس کن "

" یا تو به کی گفتی پیر؟  تا حرفت و پس نگیری تمومش نمیکنم ! "

" پس این جورایاس ؟ "

و اون هم بالشت برداشت و به صورت زن کوبید و پر های بالشت همه جا پخش شد ... اون ها مشغول بازی و خنده بودن
که ناگهان در باز شد ...

سلام بَچس راسش من گوشیم شکسه واسه همینم نمیتونم زیاد آپ کنم چون با گوشی مامانم میام و اگه لو برم کلم کندس
مرسی که درک میکنین 💜
ویت فراموش نشه راجب کاراکتری هم که خودم اضافه کردم نظر بدید
مرسی که هستید لاوا :) 💋💜

1_1 Blood sweat and taersWhere stories live. Discover now