تکرار

9 2 2
                                    

صدای بازشدن در ماشین و حس خالی‌شدن آب باعث شد چشم‌هام رو باز کنم. اما این بار  نور اتاق چشمم رو آزار می‌داد و تصویر واضحی از اتاق نداشتم. نمی‌دونستم چه خبره! پیش خودم گفتم یعنی واقعا 60 سال گذشت! 

چشمم داشت به نور عادت می‌کرد که متوجه شدم بقیه هم دارند از ماشین‌هاشون خارج میشن. 

وای چه بد!

 فقط ممکن بود یک اتفاق بد افتاده باشه که همه با هم بیدار شدیم. اصلا نمی‌تونستم حدس بزنم چه خبره!

سالی وسط سالن بود و کنارش پروفسور نوح  ایستاده بود با چهره‌ای شکسته‌تر و موهایی سفیدتر. می‌شد حدس زد از زمان رفتن ما به ماشین، زمان زیادی گذشته و نوح  ظاهرا از ماشین زمان استفاده نکرده. از داخل ماشین بدون اینکه بیرون بیام با نگرانی پرسیدم: «چه خبره شده؟»

نوح گفت: «بچه‌ها کنار من بیایید تا براتون توضیح بدم توی این بیست سال اخیر چه اتفاقاتی افتاده». 

نوح گفت: «شش‌سال بعد از اومدن شما به زمین، تیم دوم ما که شامل شانزده‌نفر از اهالی ونوس بود و با موفقیت تونسته بودند آزمون‌ها و دوره‌ها رو پشت سر بگذارند و یکیشون هم دوست خودتون سارا بود راهی زمین شدند. متاسفانه هنگام پرتاب، شاتل بر اثر مشکل فنی دچار آتش‌سوزی شد و قبل از پرتاب کل شاتل در ایستگاه سوخت و نابود شد». 

بیچاره ویلیام، دستش رو جلوی دهنش گرفت و همین طور که به ادامۀ حرف‌های نوح گوش می‌داد اشک‌هاش سرازیر شد.

پروفسور ادامه داد: «البته کسی ناامید نشد و تمام تلاش‌ها از سرگرفته شد تا اینکه پنج‌سال بعد از اون حادثه یعنی یازده‌سال پس از سفر شما طوفان آتش شدیدی شد که در تمام عمر ونوس بی‌سابقه بود و باز متاسفانه جمعیت زیادی رو به کام مرگ برد. ضررهای مالی این حادثه نه تنها فعالیت شرکت نوح را کند کرد بلکه دولت هم در شرایط بدی قرار گرفت. در این شرایط اسفناک متاسفانه عده‌ای سودجو از این هرج‌ومرج سوءاستفاده کردند و با حمله به مناطق مختلف نظامی به‌زور کنترل کشور رو به دست گرفتند و با تبلیغات مختلف علیه طرز تفکر دانشمندان، این اتفاقات رو نشانه‌ای از عذاب الهی دانستند و سفر به زمین رو مغایر با تقدیر خدا خواندند. اون‌ها مردم رو مجاب کردند که زمان قیامت و روز حساب نزدیک شده و همه باید بمیرند تا خدا افراد خوب رو به بهشت و اون‌هایی که بد بودند رو به جهنم وعده داده شده بفرسته. شاید باورش سخت باشه ولی تعداد زیاد مخالف این نظریه رو اعدام کردند و کل تجهیزات و ساختمان شرکت فضایی رو دست گرفتند و حتی قانون جدید وضع کردند». 

ایو گفت: «خوب چرا مردم با هم متحد نشدند و جلوشون رو نگرفتند؟»

نوح گفت: «برای اینکه هر کس مخالف بود رو از بین می‌بردند. تازه با برداشتن ممنوعیت بچه‌دار شدن و یک سری آزادی‌های دیگه  تعداد زیادی از مردم ساده لوح رو طرف دار خودشون کردند. ». 

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Mar 27, 2020 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

انبساطWhere stories live. Discover now