part(6)

119 33 19
                                    

(فصل دومonly you)🥀

با احساس درد توی ناحیه گردنم بیدارشدم دردش باعث شد اخم کنم
یکم که گذشت تازه تونستم موقعیتم وبفهمم
روی یه صندلی چوبی باطناب بسته شده بودم به اطراف نگاه کردم مث زندان بود
یهودلم لرزید ترسیدم
اب دهنمو قورت دادم

_کمک

اینقدر صدام اروم بودکه فکرکنم به زور شنیده میشداینبار باصدای بلند فریاد زدم:کــــــمکــــــــــ

نتونستم طاقت بیارم زدم زیرگریه
داشتم ازکاری که کرده بودم پشیمون میشدم ولی الان پشیمونی فایده ای هم داشت؟!!!
درباصدای بدی بازشد
سایه یه مرد وروی خودم احساس کردم
اروم سرمواوردم بالاوبهش نگاه کردم
لبخندزشتی زدوگفت:چرا گریه میکنی؟

بایه دستش گونمونوازش کردکه حالم بدشد سرمو بردم عقب

_توجیسونی؟

اینقدر صورتش تغییرکرده بودکه قابل شناختن نبود

جیسون:منتظرکس دیگه ای بودی؟

_چرا اینکارارومیکنی؟

جیسون:منکه هنوز کاری نکردم

_منظورم ادمایی که قربانی کردی

روم خم شدوموهامو داد پشت گوشم

جیسون:من هرکسی که سرراهم باشه رو برمیدارم برام مهم نیس کیه

بانفرت نگاش کردم این مرد واقعا ادم بود؟

_اوردن من هم جزوی ازنقشت بود؟

اروم دست زدوگفت:افرین ازکجافهمیدی؟....حیف شد دیر فهمیدی

_ازاولش هم میدونستم

یکم جاخورد ولی سریع به خودش اومد

_میدونستم ولی بخاطر هری اومدم....اون زندست؟؟

توصورتم دقیق شد

جیسون:اره زندست

لبخندکم جونی زدم
فکرنمیکردم اینقدر صادق باشه

_میخوای بامن چیکارکنی؟

اخمی کردوگفت:تویه وسیله ای....وسیله ای که بتونم باهاش استایلز وشکنجه کنم

ترسیدم میخواست باهام چیکارکنه؟

_میتونم ببینمش؟

جیسون:به وقتش اره....البته اگه تورو یادش باشه

تعجب کردم منظورش چی بود!!!!

_داری ازچی حرف میزنی؟

جیسون:استایلز داره برای من کارمیکنه....اون الان یه دوست دخترهم داره....وکاملا توروفراموش کرده

اشک توچشمام حلقه زدجوری که جیسون وتارمیدیدم
یعنی اینقدر برای هری بی ارزش بودم؟اون الان یه عشق جدید داره؟؟ومن دخترم وکه فقط منوداشت ول کردم اومدم سراغش

جیسون:گریه نکن....اتفاقایی قراره بیافته که تن همه روبلرزونه....توهم میشی یکی از افراد من.....حتی بخوای هم میتونی ازهری انتقام بگیری

دستمومشت کردم وازلایه دندونام غریدم:من نیومدم اینجا که انتقام بگیرم

رفت عقب وشونه ای بالا انداخت

جیسون:فقط پیشنهاد بود....باید سلولت وعوض کنیم میبرمت جایی که هری هست البته فکرکنم بجای اینکه استایلز عذاب بکشه تویی که قلبت بشکنه

_اگه بخوام برگردم چی؟برم پیش دخترم

جیسون:میتونم دخترتو بیارم پیشت

رفت طرف دروادامه داد:صبحونه نخوردی ناهارمیارمت پیش خودم باید تقویت بشی

بعدم رفت
هیچی ازحرفاش نمیفهمیدم لبموگازگرفتم به خودم لرزیدم ازمسیری که قراربود طی کنم میترسیدم فقط نگران دارسی بودم
یعنی جیسون باهام چیکارداشت؟چی باعث میشد هری عذاب بکشه
بابه یاداوردن هری قلبم تیرکشید
اون منوفراموش کرده اون عشق منوگذاشته کنار اون دیگه دکترهری استایلز نیست اون دیگه جون ادمارونجات نمیده بلکه فقط همه روبه خطرمیندازه
میترسم اگه دیگه دخترمونبینم؟؟!!!....
____________________________________
سین خیلی کمه و انگیزه ای واسه گذاشتن پارت ندارم
معلوم نیس دیگه کی اپ کنم:(

The Pain (Only You season2)Where stories live. Discover now