my bulling love part 2

1.1K 131 7
                                    

از روی تخت بلند شدم تا به کارام برسم اول لباسامو توی چمدان گذاشتم و بعد رفتم حموم تا یکم بهتر شم از اتفاق دیروز
Jeon wong ho(همون باباش)
آهان آره آره اوکی من تا ساعت ۵ میرسم فرودگاه پس توی مدرسه میبینمتون باشه باشه خدافظ
وایی اصلا باورم نمیشه دارم میرم ببینمشون حتما تهیونگ و نامجون خیلی بزرگ شدن دلم برای پسرم جونگ کوک چقدر تنگ شده
Yong hoo
از حموم اومدم بیرون و دیدم که بابام داره با خودش حرف میزنه
+باباااا
₩ یا حضرت ترس یونگ هو
+بابا داری با خودت حرف میزنی؟
₩هان؟کی؟کجا؟من کیم اصلا؟
+بابا فکر کنم دیگه دکتر لازمی نه؟
₩دکتر؟دکتر کیه؟
+باشه خودم فهمیدم یه دکتر خوب برات پیدا میکنم
بابا صبحونهههههه میخوامممممم
₩ای درد چرا داد میزنی؟ باشه الان برات تخم مرغ درست میکنم
+ممنونننن
₩ولی تو اول برو لباس بپوش خجالت نمیکشی با حوله جلوی بابات وایسادی
+خب باشه رفتم
رفتم تو اتاق و دنبال یه لباس خوب رفتم تا بپوشمش

از روی تخت بلند شدم تا به کارام برسم اول لباسامو توی چمدان گذاشتم و بعد رفتم حموم تا یکم بهتر شم از اتفاق دیروز Jeon wong ho(همون باباش)آهان آره آره اوکی من تا ساعت ۵ میرسم فرودگاه پس توی مدرسه میبینمتون باشه باشه خدافظ وایی اصلا باورم نمیشه دارم ...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

و آرایشمو کامل کردم

و رفتم تا ببینم بابام چی شد واو چه خوشتیپ شده بود +بابا چه خوش تیپ شدیییییی₩میدونم خیلی خوشگله نه؟ تازه خریدمش+آره عالیست حالا تخم مرغ منو بده بدو₩چشم چشم بیا اینو بخور+وووااااایییییی ممنونممممم₩خب باشه حالا بخور دیرمون شده من میخوام برم به آخرین ...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

و رفتم تا ببینم بابام چی شد
واو چه خوشتیپ شده بود
+بابا چه خوش تیپ شدیییییی
₩میدونم خیلی خوشگله نه؟ تازه خریدمش
+آره عالیست حالا تخم مرغ منو بده بدو
₩چشم چشم بیا اینو بخور
+وووااااایییییی ممنونممممم
₩خب باشه حالا بخور دیرمون شده من میخوام برم به آخرین کارای شرکت برسم
+منم میخوام برم با دوستام خداحافظی کنم
₩باشه میخوای من برسونمت؟
+نه خودم میرم میخوام یکم هوا به سرم بخوره
₩باشه پس من میرم خب؟
+باشه برو
₩پس ساعت ۴ و نیم بیا خونه که باهم بریم باشه؟
+باشه
₩چمداناتم میزارم توی ماشین خب؟
+باشه
₩من رفتم خب؟
+اه بابا برو دیگه اینم کوفتمون شد
₩باشه خب من رفتم
+برو
₩بای
+بای
بالاخره بابام ولم کرد خب حالا میحوام برم از دوستام خداحافظی کنم
از خونه بیرون رفتم و به سمت پارک دم خونمون رفتم
که با دوستام قرار گذاشته بودم وارد پارک شدم و دیدم که آنتونی هم پیششون وایستاده بغض گلومو گرفت ولی جلوی خودمو گرفتم و سعی کردم به روی خودم نیارم رفت جلو
+سلام بچه ها چطورین؟
*^'ما خوبیم تو چطوری؟
+خوبم آهان راستی بچه ها من امروز میرم کره
*^'چییییی؟
+ساعت ۵ پرواز دارم
*چی داری میگی؟ چرا یهویی تصمیم میگیری؟یکم فکر کن
+فکرامو دیشب‌ کردم میرم اونجا
^پس مدرست چی؟
+اونجا یه عالمه مدرسه هست میرم اونجا بقیه درسمو میخونم
'اگه میخوای بری برو
+همینه دیگه پسرا همینطورین بی عاطفه
نیم نگاهی به آنتونی انداختم و دیدم که داره از عصبانیت میتریکه زیر لب با خودم یه عالمه بهش فحش دادم و بعد رفتیم کافه تا یه چیزی بخوریم به خودم اومدم که دیدم ساعت یه ربع به پنجه
+وااااای یااا خداااا بابام خفم میکنه بچه ها من پروازم دیر شده من برم
*انقدر زود؟
^یکم دیگه بمون
'برو
+بچه ها میگم باید برم بعدا میبینمتون بای
رفتم تا به فرودگاه برسم ولی نمیدونم چرا یه جوری شده بودم

ووییی خودمم برای پارت بعدی خیلی خیلی هیجان دارم😍😍😂

my bulling loveWhere stories live. Discover now