داستان درباره ی دختری به اسم چوی یونگ هو هست که تو آمریکا زندگی میکنه و با دوست پسرش به هم زده و میخواد که اونو فراموشش کنه و با پدرش به کره میرن و یونگ هو خیلی دختر عدالت طلبی هست و از قلدرا بدش میاد و تهیونگ هم رئیس یکی از اکیپ های قلدر مدرسه شونه...
#یه کم دیگه بری جلو به خونتون میرسی +میخواستی اسمتو بهم بگی #بعدا +ولی... #خداحافظ +خداحافظ😕 خب ببینم گفت کدوم طرفی برم؟ آهان این طرفی +لا لا لا لا لا لا لا لا _هی پیدات کردم +اوه این تویی؟ _آره +وای نه تو رو خدا _وایسا وایسا گارد نگیر میخوام کیفتو بهت بدم و یه کم باهات در مورد اتفاقای امروز صحبت کنم +آممم....باش پس _این نزدیکیا یه کافه میشناسم بیا بریم اونجا +اوکی (توی کافه) _چی میخوای؟ +میلک شیکککک شکلاتی😍 _هه هنوزم همونی🙃 +چیزی گفتی؟ _منم یه چایی میخوام ممنون +خب؟ _ببین قضیه از این قراره که... ^*"@ایسگات کردیممممم Teahyung میخواستم همه قضیه رو بهش بگم ولی مطمئن بودم که اونا نمیذارن این کارو بکنم🤦🏻♀️🤦🏻♀️ _ببین قضیه از این قراره که... "*^@ما ایسگات کردیممم _چی؟(لبخونی کردم) +چرا؟🧐 *چون که آ... نامجون و هوسوک جلوی دهن کوک رو گرفتن "چونکه.... نامجون با نگاهش از هوسوک کمک میخواست و هوسوک از یونگی #چون که چند روز دیگه تولدته و نا میخواستیم سوپرایزت کنیم مگه نه بچه ها؟ "^آره آره *ولی "خفه شو +خب شما منو از کجا میشناختین که میخواستین سوپرایزم کنید؟ ^بابات... بابات...بابات دوست باباهامونه شاید باورش برات سخت باشه ولی اینطوریه _اه بازم نتونستم بهش بگم🤦🏻♀️🤦🏻♀️(توی دلش گفت) Yung hoo +پس شما ها هم بیاید بشینید تا با هم یه چی بخوریم نه؟ *^"#حتما همه نشستیم دور یه میز "بیاین اینم از سفارشا +*^هورااااا🥳 _هورا😞 +چته؟ _هیچی😡 +باشه "بخوریم؟ +بخوریم *من یه عکس بگیرم
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
+ایووولللللل حالا بخوریم ^بلدی بخوری دیگه؟ +آره دیگه اینو بلدم😂 خب پس بخوریم (بعد از خوردن) +خب کی حساب میکنه؟ "اونی که بزرگتره باید حساب کنه _یونگی بزرگتره😑 "اوه آره پس بدو برو حساب کن #من پول ندارم با خودم "منم *منم +منم😐 ^شاید باورش براتون سخت باشه ولی منم ندارم😐 تموم نگاه ها افتاد روی تهیونگ _هان؟چیه؟باید در جریان باشید منم پول ندارم😐 +وای...پس گزینه دیگه ای جز فرار نداریم نه؟ "اینطور که معلومه نه نداریم😕 +خب پس آروم پاشید کیفاتونم بردارید و با شمارش من میدویید اوکی؟ ^*"#باشه _باشه😒 +چته تو؟ _گفتم هیچییییی😡😡 +بوووووققققققققققق(حرف بد زدم😂) "😳 #🤯 *چی بود چی شد😐 ^من غذا خوردن یادش دادما😲 _تموم شد؟ +آره _حالا بشمار +1...2...4go go go ~وایستید پول ندادیددددد +میدونمممم😂😂 "وای خسته شدم ^من غذا میخوام *من موز میخوام #آب "یکم نفس +چرا پخش زمین شدید؟ _تو چند سال پشت سر هم تو مسابقه ۲ بردی ما که نبردیم😒 +بو... _باشه باشه ول کن +بیاین بریم خونه ما آب بخوریم Kook *چی؟ +خونه ما نگاه های سنگینشونو روم حس میکردم *باش بریم دلم برای بابا خیلی تنگ شده بود خیلیییی +باباااا سلاممممم ₩تو دوباره دیر کردی؟😡 *با... Jeon wong hoo برگشتم که دیدمش *با... اوه نمیتونم الان بغلش کنم نمیتونم خودمو کنترل کنممم😫😫 نه به خاطر یونگ هو هم که شده این کارو میکنم 😭😭😭