۲۸_دیوارهای کلاس

137 29 9
                                    


'مریدا'

خوب زمستان تموم شده بود.بهار با رنگهای قشنگش امده بود.امسال سال نو با خانواده ام جشن گرفتیم.هرچقدر کریسمس با هری و زین خوش گذشت اما برای سال نو پیش خانواده هاشون بودن و خیلی خوش نگذشت بهم.

مهدکودک اعلام کرده بود که قرار دیوارهای کلاس ها رنگ کنن.برای یک هفته قرار بود.یک هفته قرار بود جوجوهامو نبینم.میدونم یک روز گذشته ولی از الان دل تنگ زارام.

"مرری...هری میگه ازت بپرسم که تو سبد زارا وسیله ای ازش گذاشتی ؟؟"کت از انور خونه داد زد.

"نه چطور؟؟"

"هری میگه زارا عروسک الافشو گم کرده دهن زین سرویس کرده!"کاترین گفت بعد برگشت به ادامه مکالمه اش با هری که فردا میخوان برن پیک نیک چی ببرن!

خوب میدونم تاالان حتما زارا مخ زین بدجور خورده اون بچه دیونه الافه.گوشیمو برداشتم و زنگ زدم سامانتا.

"هی سمی چطوری؟"بعد از این صداش شنیدم گفتم.

"اوه گاد یک روز نشده مری دلتنگم شدی؟"سم باهام شوخی کرد.

"سم...یک سوال داشتم...وسایل بچا رو بردن اتاق معلما؟؟منظورم سبدهایی که توش وسایل گم شده اشون میذارن."

"اره...بخاطرهمین گفتن لاکرامون خالی کنیم.سبد هرکلاس میره تو لاکر معلم اون کلاس"

"یعنی سبد بچام الان تو لاکر خودمه؟"

"اره هانی"

"وااای مرسی سمی...شب تو کال اف میبنمت...بای"گفتم سریع تلفن قطع کردم.به سمت کمد لباسام رفتم یک جین یخی که قدش کوتاه بود پوشیدن با یک تاپ سفید.جلو آینه وایستادم و باندای که زمینه اش سفید بود و توش پر گل های ریز بود سرم بستم.الرستار های سفید ساق بلندمو پوشیدم.

"کجا کجا؟؟؟چ تیپی زدی"کت یک ابروش انداخت بالا درحالیکه دستش به کمرش بود امد جلو اپن آشپزخونه.

"میرم مهدکودک ببینم عروسک زارا هست یانه"داشتم گوشیمو میذاشتم تو کیفم جواب کت دادم.

"بخاطر یک عروس شال کلاه کردی بری مهدکودک ؟؟؟اینقدر زارا دوست داری؟"کت پوزخند زد.

"زارا خیلی دوست داشتنیه...ولی میدونی رو چی که کلید میکنه کلید میکنه.‌‌...میدونم الان مخ زین رو حسابی خورده"اینو گفتم بعد خودم پوکر شدم.

"اومممم بو عشق میاد"کت بو کشید.

"اوه کت خفه شو"

"دورغ میگم؟؟؟اگه برات مهم نبود نمیرفتی مهد که"دیگه جواب کت ندادم از خونه زدم بیرون.

*
**

خیلی عجیب بود که بو رنگ نمیومد تو راهرو.چون اگه میومد واقعن حالم بد میشد.به سمت اتاق معلم ها رفتم.خدا روشکر درش رو قفل نکرده بودن.

graphic walls[Zayn]Where stories live. Discover now