Chapter 2-2: He Is My Brother

260 67 15
                                    

_هی سهون!

با صدای چانیول برگشت و نگاهش کرد و همون یه نگاه کافی بود تا چانیول بفهمه باز چی ذهن سهون رو اونقدر درگیر کرده بوده که بهش بی محلی کنه!!

چانیول به آرومی و با صدای بمی گفت:«چیه؟ باز به هیونگ فکر میکردی؟؟»

سهون ناخودآگاه اخمی کرد و دوباره نگاهش رو از چانیول گرفت و از پنجره به پارکینگ خونه نگاه کرد.روی مبل کنار پنجره جای همیشگی سوهو نشسته بود و به موتورها نگاه میکرد.

یکی از عادت های دیگه ای که تو این یکسال پیدا کرده بود.همیشه عادت های سوهو رو مسخره میکرد و این یکی از عادت های سوهو هیونگش بود که تو این مدت انجامش میداد.کی فکرش رو میکرد عادتایی که یه زمانی مسخرشون میکرد بشن یکی از تنها دلخوشی هایی که داشت؟؟

سهونِ یکسال پیش کسی نبود که به یک جا نشینی عادت داشته باشه.

اما حالا عادت های سوهو تبدیل شده بود به عادت های خودش.رفتن به اتاق هیونگی که خودش نبود هم جزوی از روزمرگی های مزخرفش شده بود.

اگه کای و پیشنهادش نبود تا الان در کلاب موتورسواران ماه بسته شده بود.اما کای باعث شد که راه سهون و چانیول به دنیای کثیف قاچاق باز شه......دنیای کثیفی که تونست کلاب مورد علاقه هیونگش رو سرپا نگه داره....

هنوز هم اون روز رو به یاد داشت....

-=فلش بک=-

مشغول بستن موهای میهی بود که صدای بلند کای توجهش رو جلب کرد:«هی سهون!!سهووون!!هی پسر کجایی؟؟»

هوف کلافه ای کشید و به سمت پارکینگ رفت تا ببینه تو این گیر و دار فکری،پسر برنزه چه دردسری درست کرده.

کای به محض دیدن سهون محکم بغلش کرد و گفت:«هی رفیق!حدس بزن چی شده. نه نمیخواد خودم میگم.فهمیدم چجوری پول اجاره کلابو بدی»

سهون که به خاطر قسمت اول حرف کای اخم کرده بود،با حیرت گفت:«چی فهمیدی؟؟»و با دستش کای رو از خودش دور کرد.

کای بدون اهمیت دادن به بی توجهی دوستش گفت:«یکی از پسرا گفت اگه یه جای امن برای یه شب واسه بار کشتیش پیدا کنیم،بهمون پول خوبی میده.با اون پول میتونی قرض کلاب رو بدی.باورت میشه؟؟»

سهون که از پیدا شدن فرصتی برای نجات کلاب موتورسواری هیونگش خوشحال بود گفت:«واقعا؟؟؟»بعد یکم مکث کرد و کنجکاو گفت:«ولی چرا باید برای یه شب اون همه پول بهمون بدن؟؟»

کای بیخیال گفت:«چه میدونم احتمالا میترسن کسی بارشونو بدزده»

سهون آروم به چهره کای خیره شد.داشت فکر میکرد که صدای چانیول باعث شد شوکه به سمتش برگرده.

_وقتی نمیدونی اون بار چیه اصن نباید پیشنهادش بدی.نصف ملت تو این کشور تو کار قاچاقن.اگه اون بار قاچاق باشه چی؟؟

Moon Motor Cyclists[Full]Where stories live. Discover now