Part🎲6🎲

305 69 38
                                    

🗯 فلش بک 🗯

♠ جونگین ♠

مچ دستم درد گرفته بود ، اما وقتی اینقدر عصبانیش کرده بودم دیگه جرعت نمیکردم خودمو عقب بکشم

نگاه نافذشو به نگاه لرزان من گره زد و با صدایی که کاملا دورگه شده بود گفت :

- فکر نمیکنی با این رفتارات به بقیه اجازه میدی تا هر حرف نامربوطی راجع به زندگی ما بزنن ؟

چشماشو بست و دوباره تکرار کرد
- صوری !

- این حرفتو نشنیده میگیرم جونگین ، خواهش میکنم دیگه هیچ وقت تکرارش نکن

دستمو روی سینه خیسش گذاشتم ، برای معذرت خواهی دیر شده بود مثل همیشه اون با رفتارش منو شرمنده کرده بود ، چقدر بچه گانه میخواستم با این حرف ازش انتقام بگیرم

چرا آزارش میدادم ، وقتی قلبم با دیدن آشفتگیش از تپش می ایستاد

- سهون من ....

انگار بغض صدامو که شنید ، رنگ نگاهش تغییر کرد
دستمو روی سینش لمس کرد و لبهاشو به گوشم چسبوند

- هیشششش ...... من معذرت میخوام، قول میدم همه ی تلاشمو برای تموم شدن این شایعات بکنم

بازم این سهون بود که به جای من عذر خواهی میکرد دهانم بسته شده بود ،خشکم زده بود ، اگر من همچین رفتاری از سهون میدیدم هرگز اینقدر ساده ازش نمیگذشتم ، این در اوج عصبانیت صبور بودنش منو بین ناراحتی و شرمندگی بلاتکلیف کرده بود

پیشونیمو بوسید و با گفتن میرم دوش بگیرم ازم جدا شد

******

🎲 سهون 🎲

وقتی از حمام بیرون اومدم روی همون کاناپه خوابش برده بود
پتوی نازک کنار مبلو روش انداختم و برق پذیرایی رو خاموش کردم

تا ساعت نه شب درگیر برگذاری آنلاین جلسه ی مهمی بودم که کنسل شده بود

روند تغییرات سهامو بررسی کردم و با مشاور حقوقی شرکت درباره قرارداد جدید صحبت کردم

وقتی کارم تموم شد جونگین هنوزم خواب بود

از بحث سر شب اصلا با هم صحبت نکردیم ، وقتی برای خوابیدن نیومد توی تخت یعنی یا هنوز از دستم عصبانیه یا از رفتارش پشیمونه و خجالت میکشه

دستامو زیر گردن و پاهاش محکم کردمو بلندش کردم ، به سمت اتاق خوابمون رفتمو روی تخت گذاشتمش

موهاشو از روی پیشونی بلندش کنار زدم و نگاهش کردم

هیچ دلیلی اونقدر قانع کننده نبود تا جونگین شب رو از من جدا بخوابه من نمیذاشتم هرگز دوباره چیزی بینمون فاصله بندازه

Swear to Love and Sin ♠ Season 2 ♠حيث تعيش القصص. اكتشف الآن