Part🎲21🎲

291 73 73
                                    

                        🗯زمان حال🗯

🎲 سهون 🎲

دستم روی شمارش میلرزید

این حس دوگانگی لعنتی بدجوری وجودمو اسیر کرده بود ، اما باید باهاش کنار می اومدم من باید زندگی کاری و شخصیم رو از هم جدا نگه میداشتم

اسمشو لمس کردم و گوشی رو به گوشم نزدیک کردم
بعد از سومین بوق صداش پخش شد

- الو سهون ؟

معذرت خواهی اولین چیزی بود که باید میگفتم پس این کارو کردم

- معذرت میخوام لوهان

نفسی عمیق کشید و گفت:

- قرار بود منو از خودت بی خبر نذاری

سرمو تکون دادم اما اون نمیدید پس فقط سکوت کردم

صدای نفساش از پشت گوشی ضربان قلبمو تغییر میداد

این چه حسی بود که بی اداره وجودمو در نوردیده ، چطور توقع داشتم هر دو نفرشون با این موضوع کنار بیان وقتی حتی خودم با موجودیت این احساس مشکل داشتم

- سهون، حالت خوبه ؟

شاید باید بهش بگم ، چیزی که هرگز نمیتونم به چشمهای جونگین نگاه کنم و بدون ترسِ از دست دادنش بگم

در جوابش فقط گفتم :

-  ساعت شش عصر میبینمت لوهان

دوئت نوایِ نفس هاش و ضربان قلب بی قرار من تا زمانی که کسی از پشت خط صداش زد و این تپش رو متوقف کرد ادامه داشت

تلفن رو قطع کردم و سرمو روی میز کارم گذاشتم

دلم آرامش روزهای کنار هم بودنمون رو میخواست وقتی که توی خیالم مطمئن بودم جونگین حتی به من فکر هم نمیکنه و سهم من از اون فقط همین آه و حسرت خواهد بود

اون روزها توی آغوش لوهان آروم بودم اما همون زمان هم میدونستم درد و عذاب این عشق هیچ وقت قلب من رو ترک نخواهد کرد

******

♠ جونگین ♠

با باز شدن درب آسانسور به سمت بخش مغز و اعصاب دویدم توی سالن دنبال اتاق صدو پنج میگشتم که یک نفر دستشو روی شونم گذاشت

با دیدن سوهو هیونگ ضربان قلبم کمی آروم تر شد ، به دیوار تکیه دادم و نفس راحتی کشیدم

- چه اتفاقی افتاده هیونگ ؟؟؟

به بک و چانیول که روی صندلی های سالن انتظار نشسته بودن نگاه کردم و چشم هام به سمت چپ جایی که کمی دورتر از بقیه لوهان ایستاده بود خیره موند

اخم هام ناخودآگاه توی هم رفت

- این پسره اینجا چی میخواد هیونگ ؟

Swear to Love and Sin ♠ Season 2 ♠Where stories live. Discover now