***
با سردرد بدی بیدار شد، دستهای تهیونگ دورش بودن و سرش هم روی بازوی تهیونگ بود. لبخندی زد و بدون فکر کردن به حرف های شب قبل خودش رو بیشتر به تهیونگ چسبوند و عطرش رو بو کشید.
اون عاشق عطر بدن تهیونگ بود، عاشق اینکه توی بغلش گم میشه و عاشق اینکه کنارش هیچ خبری از حس های بد نیست.
لبخندی زد و سعی کرد اروم از بغلش بیرون بیاد تا بره حموم.
_کجا؟
صدای بم و خش دار تهیونگ رو شنید و انگار تمام موهای بدنش سیخ شد. برگشت و به تهیونگ نگاه کرد، چشم های خمار خوابش و لب های از هم فاصله گرفتهش، اب دهنش رو قورت داد و لبخند محزونی زد.
+بیدار شدی؟
توی ذهنش خودش رو با این سوالش به باد کتک گرفت، معلومه که بیدار شده.
_خیلی وقته بیدارم
جونگکوک سرش رو تکون داد و از روی تخت پایین پرید.
_کجا میری؟
جونگکوک دکمه های پیراهنش رو باز کرد و همونطور روبروی تهیونگ ایستاد. شاید اگه چند هفته پیش بود خجالت میکشید اما بعد از اخرین باری که تهیونگ به راحتی جلوش لباس عوض کرد و بهش گفت: چیزی برای خجالت نیست. دیگه خجالت نمیکشید، حداقل اینطوری نشون میداد.
+حموم
تهیونگ نیم خیز شد و به تاج تخت تکیه داد، نیشخندی زد و به بدن گندمی جونگکوک نگاه کرد.
+چیزی شده؟
تهیونگ نگاهش رو به صورت گیج جونگکوک داد و چشم هاشو بست. اون فقط باید سعی میکرد نگاهش رو کنترل کنه.
_نه چیزی نشده
جونگکوک سرش رو تکون داد و سمت حمام رفت.
حوله ی کوچیکی رو روی شونههاش انداخت و با گوشهاش موهاشو خشک میکرد. از حموم بیرون اومد و به تهیونگی که چشم هاشو بسته بود نگاه کرد. نگاهش رو به لب های تهیونگ داد و روی لب هاش نیشخندی شکل گرفت. کسی نبود که بخاطر کارهای توی مستیش پشیمون بشه، هربار یاد جمله ی خودش و جمله ی تهیونگ میوفتاد لبخندی روی لبهاش شکل میگرفت.
_به چی زل زدی آمیتیست، نگاهت سنگینه
جونگکوک کمی ترسیده قدمی عقب برداشت و به چشم های بسته ی تهیونگ نگاه کرد.
+تو که چشمات بستهست
تهیونگ چشماشو باز کرد و تکخندی زد.
_بهت که گفتم بیبی، نگاهت سنگینه
جونگکوک اخمی کرد و دست به چشماش کشید. میخواست مطمئن بشه که نگاهش سنگین نیست.
+نخیرم اصنم سنگین نیستن، حتی حسم نمیشن
تهیونگ سرش رو تکون داد و از روی تخت بلند شد، خنگ بازی های اون خرگوش زیادی کیوت بود و انگار قلبش بیشتر از این در امان نمیموند.
زیر چونه ی جونگکوک رو ناز کرد و سمت در اتاق رفت.
YOU ARE READING
Black Dagger
Fanfiction+اشتباه نکن تاریکی من، دیگه از این اشتباه های پرستیدنی نکن... اسم فیک: خنجر سیاه ژانر: روزمره، دراما، رمانس، فلاف کاپل ها: ویکوک، یونمین، نامجین نویسنده: Enisle وضعیت: کامل شده