پدرم میگوید:
قلب، مهمانخانه نیست که آدمها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روزی توی آن بمانند و بعد بروند.
قلب، لانهی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد.
قلب، راستش نمیدانم چیست!
اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خیلی خوب است؛ برای همیشه...قلب کوچکم را به چه کسی بدهم؟
-نادر ابراهیمیدرسته که تو امتحان ادبیات زیاد ازش سوال میومد ولی هنوزم نمیتونم فراموشش کنم