Part 6

205 52 33
                                    

این موقع از روز رو بیشتر دوست داشتم چون اینجا خیلی خلوت بود.

با چشمام پسری که تازه وارد کلاب شده بود رو دنبال کردم ، واو خوشگله!

پسر روی یکی از صندلیای پشت میز بارمن نشست .
مضطرب به نظر می‌رسید و مدام سرش رو به اطراف میچرخوند .
به نظر میاد دنبال چیزی میگرده ... شایدم کسی !

نیشخندی زدم و از جام بلند شدم ، دستم رو روی شونه بارمن گذاشتم و بهش اشاره کردم که بره .

خیره به اون پسر نگاه کردم که به نظر میاد حتی متوجه منم نشده .
..
..
.
*Jhope*

_میتونم کمکی کنم ؟

چه صدای هاتی ....
تو فکر بودم که با نفس گرمی که روی صورتم رها شد سرمو آروم بالا آوردم .

با دیدن پسری که صورتش باهام به اندازه یه بند انگشت باهام فاصله داشت سریع سرمو عقب کشیدم.

پسر لبخندی زد ؛

اوه معذرت میخوام بابت رفتارم ، فقط زیادی خوشگلی ! 
چشمکی زد و ادامه داد ؛
دنبال کسی میگردی ؟

شروع کردم به آنالیز کردنش ؛

یه پسر با موهای آبی رنگی که به بالا حالت داده شده ، کت و شلوار مشکی جذبی که کاملا فیکس تنشه ، لبایی که برق لب روشون زده شده ،چشمای مشکی رنگ و در آخر لبخندی که آدم رو کاملا گیج میکرد و .. و .... وایسا ببینم... عطر قهوه ؟!

(فاک ...اون زیادی آشنا به نظر میرسه  ...)

پسر سرفه کوتاهی کرد که نشون میداد زمان زیادیه که منتظر جوابمه.

حالت جدی ای به خودم گرفتم ؛

نه ..؟ راستش اومدم فقط یه نوشیدنی بنوشم .

سری تکون داد ، کت توی تنش رو درآورد و آستینای لباسش رو بالا زد ؛

میخوای مست شی ؟

سعی کردم به دستاش نگاه نکنم (ولی لعنتی ! اون حلقه های نقره داخل انگشتاش زیادی جذاب به نظر می‌رسید) ؛

نه ، الکل نداشته باشه ، ترجیحا یه چیز خنک.

_اوه فکر کنم موهیتو مناسب باشه !

و شروع کرد به آماده کردنش . بعد از چند دقیقه به نظر میومد کارش تموم شده تکه های یخ رو داخل لیوان انداخت .

نگاه کوتاهی بهم انداخت و لیوان رو سمتم هل داد ؛
امیدوارم خوشت بیاد.

لیوان رو برداشتم و کمی ازش نوشیدم ؛   (این ...خیلی خوبه !!)

زیر چشمی به پسر نگاه کردم که به ساعت مچیش خیره شده بود ، حواسم رو به لیوان تو دستام دادم .

_هی خوشگله من دیگه بابد برم ، امیدوارم بازم ببینمت !

کتش رو برداشت و قبل از اینکه بتونم چیزی بگم از اونجا دور شد ..
.
.
.
*Taehyung*

⪻𝐅𝐚𝐧𝐠𝐬⪼Where stories live. Discover now