رمز فاکیشو عوض کرده !
هرچی میزنم قبول نمیکنه.
تاریخ تولد ، شماره تلفن من ، ۱۲۳۶۵۴۷۸۹ ،.....هیچیِ، هیچی.
یعنی لازمه که هکش کنم؟برای چی رمزتو عوض کردی جیمین ...
زمزمه میکنم.با بر خورد کردن شونه ام به شخصی روی زمین افتادم؛
آخدستمو تکیه گاه بدنم کردم و آروم نیم خیز شدم.
آهای حواست کج_
مبخواستم سرش داد بزنم که با گرفته شدن دستش سمتم حرفم نصفه موند.
پسر رو به روم لبخندی زد ؛هی هی من خیلی معذرت میخوام حواسم بهت نبود ، دستمو بگیر کمکت کنم .
موهای مشکی رنگی که روی پیشونیش پخش شده بود ، لبخند ملایم روی لب هاش ، پسر یه تیشرت مشکی و پیراهن سبز با شلوار جین تنش بود .
در یک کلمه زیبا بود ..
اروم دستشو گرفتم و از روی زمین بلند شدم ، شروع کردم به تکوندن لباسام .
وایسا ببینم! تلفن جیمین چیشد ؟؟
شروع کردم به تند تند بررسی کردن اطرافم .با قرار گرفتن دستی روی شونم ، سرمو سمت پسر چرخوندم ، دوباره همون لبخند رو زد ؛
دنبال این میگردی ؟
تلفن رو سمتم گرفت و من بدون هیچ فکری سریع از دستش کشیدمش بیرون .
(نه . وتف این دیگه چه حرکتی بود.)معذرت میخوام .
با تن صدای پایین زمزمه کردم و برای احترام کمی خم شدم .
پسر با سر کج شده چند ثانیه خیره نگاهم کرد؛تقصیر تو نبود ، لازم نیست عذرخواهی کنی !
به هر حال ... کیم سوکجین هستم .
![]()
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
مکث کوتاهی کرد ؛
جین.لبخند مرموز ، لبخند مرموز ، لبخند مرموز ..
چرا داره خودشو بهم معرفی میکنه؟
![](https://img.wattpad.com/cover/307919514-288-k238435.jpg)
YOU ARE READING
⪻𝐅𝐚𝐧𝐠𝐬⪼
Vampire𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐟𝐚𝐧𝐠𝐬 (دندان های نیش) 𝐰𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: @Darksky_827 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯_𝐬𝐨𝐩𝐞 𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐟𝐚𝐧𝐭𝐚𝐬𝐲_𝐬𝐦𝐮𝐭 𝟏𝟒𝟎𝟏/𝟏/𝟐𝟖 (روزای آپ مشخص نیست ) _گفتن کنار رودخونه هان و منطقه جِجو چند تا جسد پیدا کردن! _به نظرت کار یه...