🍫نوتلا مو پس بده!!

1.8K 237 52
                                    

با حس گرمیه رویه گونش چشمای عسلیش رو باز کرد و با یونی که روش خوابیده بود و صورتش رو میلیسید رو به رو شد

+عه یونی نکن هنوز خوابم میاد

یونی لیس دیگه ای به صورت پسرک زد که کوک حرصش در اومد و نشست با دردی که توی باسن و کمرش پیچید اهی از درد کشید و چشماش پر شد هقی زد اپاش رو تکون داد تا بیدار بشه

+اپا هق کوکی درد داره

×بخواب خوب میشه

جیمین بین خواب و بیداری گفت و بدون اینکه منظور کوک رو بفهمه چشماش گرم شد و دوباره خواب رفت

کوک با بی توجهی ددیش لباشو با بغض جلو داد و دستش رو روی شکمش گذاشت و فشرد
5 دقیقه ای بود که شکمش رو ماساژ میداد که با باز شدن در سرش رو اورد بالا با دیدن هیونگش دوباره اشکاش جاری شد
یونگی اخمی کرد و به پسرک که به خودش میپیچید نگاه کرد با دیدن دستای باز کوک که به معنی بغل بود سمتش رفت و با گرفتن زیر بغلش بغلش کرد و در اتاق و اروم بست
همینطور که توی راه رو قدم میزد گونه ی پسر و بوسید

*خوشگل هیونگ چرا داشتی گریه میکردی؟

کوک با خجالت سرش و توی گردن هیونگش قایم کرد و دستاش رو دور گردنش حلقه کرد

+دیشب تولد اپا بود...منم .. بهش.. کادو دادم

یونگی متعجب روبه روی پنجره ای وایستاد

*به خاطر این که کادو دادی گریه میکردی؟

+ب.. بوتیم و دادم بهش

*اه فهمیدم ادامه نده .. اون احمقا
ببینم کوکی دوست داره با هیونگ پرواز کنه ؟

+مگه یونگی هیونگم بلده

*بلده ؟ من خودم به اپا و ددیت پرواز یاد دادم بچه

+پرواز کردی نوتلا هم میخری برام ؟

*نوتلا دوست داری کوچولوی هیونگ؟

+هیم

*نوتلا هم میخرم برات ولی اول پرواز بعد انتقام بعد نوتلا

+انتقام

*نمیخوای انتقام بوتیه خوشگلتو بگیری؟
مگه درد نمیکنه

کوک با یاد اوریه درد بوتیش اخمی کرد سرش و به عنوان تایید نشون داد

خون اشام بال هاش رو باز کرد از پنجره بیرون پرید کوک جیغی کشید گردن هیونگش و محکم تر گرفت
یونگی نیشخند خبیثانه ای زد و یهو اوج گرفت و بعد بال هاش رو جمع کرد
ریلکس به کوکی که جیغ میزد نگاه کرد

*که میری گربه میاری برا من اره؟
(فکر کردید یونگی مهربون شده اره؟ 😏)

+هق الان میپاشیم رو زمین هیونگ .. یونی که نازه خیلیم شبیهته

FREEZ🍼Onde as histórias ganham vida. Descobre agora