18

4.6K 722 49
                                        

تهیونگ روی تختش در اپارتمانش دراز کشیده بود با دوست بچگیش هوسوک اون خیلی برای دیدن پاپی برفی ذوق داشت 

بلند شد و شروع به پوشیدن لباس کرد و بعد  جلوی اینه موهاش رو مرتب کرد

هوسوک به شوخی گفت "چه خبره قراره جفتت رو ببینی یا همچین چیزی؟"

"چرا حاضر نمیشی؟"

"چه نیازی هست من بیام اخه "پسر گفت و خمیازه ای کشید 

" اون با سه تا از دوستاش میاد عجیبه که  تنها برم پسس پاشو و حاضر شو منم باید کادویی که سفارش دادم رو بگیرم"

"این اواخر خوشحال به نظر میرسی"

تهیونگ با تعجب به هوسوک نگاه کرد " چیز بدیه؟"

"نه فقط...ولش کن"

تهیونگ قبل رفتن کلید ماشین رو برداشت و گفت "ساعت 10:30 میام دنبالتون دیر نکنید ها"



تهیونگ ماشینش رو گوشه ای پارک کرد مقصد اون یه فروشگاه بزرگ مخصوص هیپرید ها بود یجورایی مثل فروشگاه بی دی اس ام انساس ها بود البته با این فرق که توی این فروشگاه قرص های جلوگیری از هیت و رات قرص های مخصوص دیلدو های خیلی بزرگ وجود داشت

قرص هایی که باعث جلوگیری از حاملگی میشد وقتی الفا داخل امگا نات میشد به سمت پیشخوان رفت پیرزنی که هیپرید گربه بود مسئول اونجا بود 

"اوه دوباره اینجایی برای چیزی که سفارش داده بودی اومدی؟"

پیزن لبخندی زد و گفت و به ارومی خم شد تا جعبه ی بزرگ رو به تهیونگ بده

"برای شخص خاصی هستش؟"

"بله کسی که امروز تولدشه"

"550 دلار میشه تولدش هم مبارک بشه "

تهیونگ قبل خروجی تعظیمی کرد و رفت

باید میرفت دنبال پسرا

Myˡᵒⁿᵉˡʸ ᵒᵐᵉᵍᵃ(complete)Where stories live. Discover now