last part ( همیشه 🔞🔞)

2K 207 36
                                    

خوشملای من قبل از خوندن انگشت مبارک را روی ستاره قرار دهید 😈😘😘😘😘😘😘🥰🥰😘😘🥰😘

تهیونگ و جونگکوک به مناسبت اینکه به بفهمونن دیگه جیمین مال اوناس و قرار تا ابد باهم باشن مهمونی باشکوهی رو توی قصرشون برگزار میکنن

+مامانیییییییی  باباییییی

جیمین با دیدن مامان و باباش دست تهیونگ و جونگکوک رو ول کرد و سمت اونا دوید و بغلشون کرد
€ عزیزم جیمین حالت خوبه
مادرش گفت و جیمین رو بیشتر توی بغلش فشرد
+ممنون مامان خوبم
بعد پدرش بوسه ای روی موهای جیمین گزاشت و گفت
£ عزیزم خیلی برات خوشحالم امیدوارم همیشه حالت خوبه باشه

جیمین لبخندی زد و گفت
+ممنون بابایی

جونگکوک و تهیونگ به طرف اونا رفتن
_ اهم
جونگکوک تک سرفه ای زد

×سلام آقای پارک

گفت و دستشو سمت پدر جیمین دراز کرد و با هم دست دادن

و بعد از اون جونگکوک هم مثل برادرش با پدر جیمین دست داد

£ خواهش میکنم از پسرم مراقبت کنین اون همه وجود منو مامانشه

_ نگران نباشید آقای پارک ما این اجازه رو نمیدیم که حتی آب تو دل جیمین تکون بخوره

× آقای پارک ما این اطمینان رو بهتون میدیم که جیمین همه زندگی و همه وجود ما هم هست پس قسم میخوریم تا لحظه ای که نفس میکشیم از جیمین مراقبت کنیم

€£ ممنونم

جیمین بلاخره از مامان و باباش دل کند و دست ددی هاش رو گرفت و به سمت بقیه مهمونا رفتن

جیهوپ: به به برادران کیم

شوگا : هوییی بی ناموسا شما نباید به زود تر بگین

جیمین که اونا رو نمیشناخت با حالت تعجبی بهشون نگاه میکرد

+ عاممم....

جیهوپ: عاههه ببخشید آنقدر از این دوست پسرای بیشعورت عصبی بودیم پاک یادمون رفت خودمون رو بهت معرفی کنیم اهم اهم من جیهوپم و این هم دوست پسرم یونگیه

+عامم منم جیمینم از آشناییتون  خوشوقتم

شوگا : ماهم همینطور البته آنقدر که این دوتا نره قول درموردت حرف میزدن ما تورو از خیلی وقت پیش می‌شناسیم

_ یاااااا یونگی

شوگا: زهرمار

× عاممم بیب بنظرم بریم پیش بقیه مهمونا نظرت چیه دلبرکم؟

+عاهه آره آره بریم

جیهوپ: تهیونگ حواست باشه که روزای آخرته

_ بریم بریم

اونا دوباره دست جیمین رو گرفتن و بین مهمونا حرکت کردن و بهشون خوش آمد میگفتن

بلاخره به دستت میاریم (vminkook )Where stories live. Discover now